Tuesday, March 13, 2007

از فکر ما تا فکر اونا


این همه که دور و بر دارن میگن فیلم 300 به ایرانیان توهین کرده و نمیدونم چی چی گفته و ... یادم می افته چند سال پیش آقای لاریجانی رئیس سابق سازمان صدا و سیما و دبیر فعلی شورای عالی امنیت ملی به دانشگاه ما اومده بود و یه چیزهایی گفته بود که زیاد هم به نظر بی ارتباط نمیاد !!
حالا خودتون یه گزیده هایی از نظرات گهربار ایشان رو اینجا بخونین ! (این متن رو از روی روزنامه دانشگاه شریف شماره 125 نوشتم.)

«.. در زمان ساسانیان نکته جالب این است که ازدواج با محارم مثل ازدواج با دختر و خواهر و خواهرزاده کاملا وجود داشت و تشویق می شد … یعنی در نهایت بدویت حتی این قدر بدویت که در عربستان نبود.
.. در علوم و فنون ایران کاملا عقب افتاده بود مگر در یک رشته خاصی مثل فنون نظامی، اسلحه سازی و هنرهای موسیقی و رقص و آواز و معماری و ساختن آلات و ابزار تجمل و خوشگذرانی توی این چیزها وضعشون خوب بود، اما از نظر تکنیک و دانش و فلسفه و حمکت و این چیزها خبری نبود. در یونان وجود داشت که بعد که امپراطوری روم اومد این بساط آکادمی های علمی رو بست … یونان یه قدمتی از نظر آکادمی و علم و دانش و مذهب و حکمت داشت …
… چون ایرانیان تمام همت خودشون رو صرف بر پا کردن کاخ امپراطوری می کردند نیروهاشون یه مقدار در جنگ از بین رفت … جریان علمی در ایران وجود نداشت این که مثلا بعضی از ایران گرا ها در مورد حمله اعراب به ایران و نفوذ اسلام به ایران نکاتی می گن که ما در اینجا یه حکومتی داشتیم پر از علم و دانش، اسلام که اومد در این ها تخته شد و یا دروغ هایی در مورد آتش سوزی کتابخانه ها که واقعا سند تاریخی ندارد. ما در ایران یه مشت ملت بی سواد داشتیم که خیلی علاقه داشتن به بی سوادیشون، یه عده ای اشراف در نهایت خوشگذرانی. حتی دانشگاه جندی شاپور که در واقع از افتخارات دوران ساسانی محسوب می شه معلول فعالیت عیسویان و نصرانیان بود مال ما نبود آن زمان بر اثر فشاری که در یونان امپراطوری روم درست کرد هفت تا فیلسوف مهاجرت کردند به دربار شاپور و این هفت تا فیلسوف دانشگاه جندی شاپور را پایه گذاری کردند که طب و دانش پزشکی داشت … این زمانی بود که یونان پر از علم و فکر بود البته متوقف شده بود ولی اونجا مهد فکر و علم بود

با این حساب وقتی مسئول بزرگترین رسانه کشور درباره سابقه ایران اینطور فکر کنه، از خارجی ها توقع داریم چطور فکر کنن ؟!
من که فکر می کنم یه چیزهایی از همین حرف ها رو ایده گرفتن و برای جذابیت بیشتر هم با افکت های تصویری روی صورت کار کردن و شده فیلم 300 !
حالا هی بریم داد و بیداد کنیم که چی ؟ اول باید ببینیم همین تو ایران چه خبره بعد بریم یقه بقیه رو بگیریم !

Monday, March 12, 2007

همین دور و برا


شاید بگین کلی از این حرفا دیگه از تازگی افتاده، شاید هم راست بگین شاید هم نه .....

1. احتمالا به زودی پرچم کشور خودمون رو مقابل سفارتخونه یه جایی باید آتیش بزنیم یا ایرانی های مقیم خارج به سفارت خودمون حمله کنن و یا پرچم کشور خودمون رو روی الاغ بندازیم و تو تهران بگردونیم !! وقتی تو کشوری که هیچ ادعای مذهب و اسلام نداره، توهین به پیامبر اینهمه جنجالی میشه تو کشور خودمون احتمالا باید اتفاقات بدتری بیافته اما فعلا که معاون وزیر گفته جنجال و هیاهو براه نیاندازید ! نمی فهمم اگه میشه گذشت و جنجال هم راه ننداخت، چرا از اون قبلی نگذشتیم و هر روز و شب آتیش جریان رو بیشتر هم می کردیم ؟!
امیدوارم این بار دیگه دست آمریکا تو کار نباشه، مثلا روی آرم خودکار طراح سوالات ! تازه بماند که بالاخره معلوم شد این سوالات و آزمون ها با چه معیار و مفهومات والایی طرح میشن ! هیچ کی هم این وسط نمیگه بیچاره اونایی که باید به این سوالات بی سر و ته جواب بدن !!
یه نکته جالبی هم داشت که گفته شد این سوالات از کتابی طرح شده که برای استفاده متخصصین بوده !

2. روز ملی ! پشت بلیت های اتوبوس رو دیدین ؟ همیشه یه سری تبریک و تسلیت و .... روی اونا چاپ میشه که مهمترین وقایع دو ماه آینده رو میشه از روی اونها خوند. حالا اگه به بلیت های اسفند و فروردین نگاه کنین کلی تبریک و تسلیت میبینین ولی خبری از 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت نیست ! در عوض یه روز جدید اضافه شده، 20 فروردین روز ملی فناوری هسته ای مبارک ! از قدمت و اعتبار بیشتر 29 اسفند هم نمیگم، حالا نمیدونم یادشون رفته (!!!) یا کهنه شده دل آزار !؟

3. یه نکته انحرافی ! ماجرای حذف استقلال رو ببینین ! با این همه صحبت هنوز معلوم نیست کی چیکاره س ! معلوم هم نیست تو چنین قضیه ای یقه کی رو باید گرفت ! مملکت ما هم انگار اینجوریه ! آخه تو یه روز چند مسئول متفاوت مملکتی درباره جریان هسته ای چند جور اظهار نظر میکنن، از سرسختی و تهدید و تمسخر تا مسالمت آمیز و مداراگر و ... رئیس جمهور تو فلان استان یه چیز میگه، رئیس شورای عالی امنیت تو فلان کنفرانس یه چیز دیگه میگه، امام جمعه هم تو خطبه ها یه چیز میگه، اگه هم حرف مردم رو بشنویم که یا اساسا یه چیز دیگه میگن یا منتظر وایستادن حرف های دیگران رو از حفظ تکرار کنن !
فهمیدم استاد ما راست میگفت که «ایرانی ها زبان و واژگان پیچیده ای دارن که براحتی نمیشه اونو فهمید و برداشت های متفاوتی حتی میشه از یک کلمه داشت ! مثلا از اتاق مذاکره که بیرون میایم، طرف مقابل با خوشحالی میگه به نتایج مثبتی رسیده و ما میگیم هیچ نتیجه ای نداشت و بعد اون طرف حیرون می مونه که پس معنی حرفای مذاکره چی بود، این حرفایی که الان میزنیم چیه ؟!»

4. من که به هیچ وجه انرژی هسته ای رو حق مسلم خودمون نمی دونم. این همه حق و حقوق داشتیم و داریم و ازمون دریغ میشه هیچ کدوم هم گویا مسلم نیست، مونده همین حق انرژی هسته ای که گویا مسلم شده ! به عنوان انسان و بشر و آدم بالغ و عاقل که هیچ حق مسلمی نداریم یهو حق مسلم ما هم معلوم شده که این انرژی هسته ایه ! حالا نه اینکه همه چی ما درست و رو حساب و کتابه، اتوبوس ها و راه ها و جاده ها و قیمت ها و خونه و .... همه روبراهن، مونده همین ...... اختیار لباس و فکر و حرف زدنمون رو هم نداریم اما فقط یه چیز مسلمه، اونم حق داشتن انرژی هسته ای !
بعد از 30 سال میگیم باید تحمل کنیم و چه و چه و چه، اما حاضر نیستیم یه قدم از این حق خودمون کوتاه بیایم. نمی فهمم چرا تو تمام مسائل خارجی نباید یه قدم هم کوتاه بیایم (که البته خوبه)، اما تو مسائل داخلی باید صبر و تحمل کنیم و بسوزیم و بسازیم، به روی خودمون نیاریم و حتی یه قدم هم در راه رسیدن به دیگر حقوق خودمون برنداریم !؟
معلوم نیست بالاخره ملت به حقوق خودشون واقف هستن یا نه ؟!! یه بار بیرون اومدن مردم نشون داده میشه و حرف مردم تو تلویزیون پخش میشه و روی اون کلی مانوور میدن و ادعا میشه و هزینه داده میشه، یه بار دیگه مردمی که همونجور اومدن حق خودشون رو بگیرن مورد ضرب و شتم و انواع تهمت و افترا قرار میگیرن ! مردم به حق خودشون واقف هستن ؟ کی تعیین میکنه که چی حق مردم هست و چی نیست ؟ آیا معیار تعیین حق مردم مطابقت با نظر دولت و حکومته ؟ ... ؟
اصلا همه اینا رو بیخیال، بالاخره مردم به کی میگن ؟؟

5. این حقوق و دستمزد بازیگران سینما هم سوژه شده ها ! خبرنگار بیست و سی میگه مردم حق دارن بدونن فلان بازیگر سینما چقدر حقوق میگیره، میگه مردم اگه دوست داشته باشن بدونن فلان بازیگر چقدر حقوق میگیره، خب باید بهشون بگیم ! یعنی تا حالا تو این مملکت هرچی که مردم دوست داشته باشن بدونن، بهشون گفتیم که حالا جزو بدیهیات به حساب میاد ؟ یا هرچی که دلمون نخواسته رو سانسور کردیم ؟ اون قضیه حساب کتاب مالی صدا و سیما چی شد ؟ اونجا هم حق همه بود که بدونن و جزو بدیهیات ؟
اصلا اون هیچی، الان من به عنوان یکی از این مردم، بسیار علاقمندم که رنگ شرت فلان بازیگر رو بدونم، میشه یکی از این خبرنگاران متعهد به حرفه ش بهم جواب بده ؟!
این خبرنگار میگفت که بازیگران سینما نمیگن چقدر حقوق میگیرن که از زیر بار مالیات در برن. تازه اونجا هم مالیات بگیر ها باید بدونن حقوقش چقدره یا اینکه خبرش برای مردم پخش بشه ؟! پس از این به بعد حقوق همه مردم رو روی سایتی جایی یا وسط میدون شهر اعلام کنیم که یه وقت مشکل مالیاتی پیش نیاد !!!
پس چطور یه خبرنگار دیگه که خبر گرفتن پول بی حساب عده ای از نماینده ها رو منتشر کرد، این همه تمهت و توهین شنید ؟ اونجا کسی نبود بگه جزو بدیهیاته که مردم باید پول مفت گرفتن نماینده رو بدونن ؟! تازه این بازیگر ها که حداقل از روی قرارداد دارن پول میگیرن، نه رو هوا !
اگه واقعا قراره ما چنین مملکت بازی داشته باشیم و بدونیم همه جا چه خبره، لطفا مردم رو در جریان تمام اخبار قرار بدین، آهای خبرنگارهای متعهد که اینقدر به فکر آگاهی مردم هستین، لطفا خبر اعتراضات و تحصن ها و شکایت ها و ناعدالتی های دیگه رو هم پخش کنین، نیاین فقط یه فیلم از کتک خوردن دانشجوی ایرانی توسط پلیس آمریکا پخش کنین و فیلم کتک خوردن دانشجویان ایرانی تو خود ایران، تو آرشیو فیلم هاتون خاک بخوره.
بالاخره مردم دوست دارن بدونن دیگه، نه ؟

6. برای تنوع اینو هم بگم ! چند وقت پیش یه برنامه از تلویزیون پخش شد درباره آزمایش موشک ایرانی جدید زمین به دریا. تو این نمایش آزمایش موشک، دو تا موشک شلیک شد که هیچ کدوم هم به هدف نخورد و یکی از موشک ها از کنار کشتی رد شد و مختصر شعله و دودی بلند کرد، همین !! تازه کشتی ایستاده بود و حتی حرکت هم نمیکرد (احتمالا موشک رو فقط برای کشتی های متحرک طراحی کرده بودن !!) تیتر خبر هم از بعدازظهر تا نیمه شب که چندین بار خبر رو پخش کردن، از «انهدام کامل» تا «انهدام» و حتی اسم نبردن از نوع صدمات تقلیل پیدا کرد. توضیح بیشتر لازم نداره !

7. چند وقت پیش اعلام کردن که مدارس دولتی هیچ حقی ندارن که از مردم پول دریافت کنن و بعدش هم گفتن که مردم فلان میلیون (یا میلیارد) تومان کمک داوطلبانه به مدارس دولتی کردن ! و تازه مردم هم هیچ پولی به اجبار پرداخت نکردن ! یاد حرفی از یکی از دبیران آموزش و پرورش افتادم که می گفت مدارس کارنامه دانش آموزان رو نگه میدارن و میگن تا پول (داوطلبانه!) ندین کارنامه هم نمیدیم. خب این هم یه جور کمک داوطلبانه مردمیه دیگه !

8. آمریکا هم خوب کاری کرد به نماینده های مجلس و صدا و سیما ویزا نداد که به کمیسیون مقام زن برن. وقتی کار زن رو فقط زاییدن و شیر دادن بچه بدونن و با وجود این قوانین تبعیض آمیز کاری نکنن و تو صدا و سیما هم این جنبه ها منعکس نشن، چه توقعی داریم که این افراد به چنین کنفرانسی برن ؟ اصلا اونجا میخوان چی بگن ؟ روایات درباره تربیت و شیر دادن فرزندان ؟! جز اینکه هی حرف میزنن که زن ارزشمند و عزیز و محترمه، واقعا چیکار کردن که زن ها حقوق خودشون رو بدست بیارن ؟ اینجا هم که به برنامه های بچه ها واسه روز زن مجوز ندادن ! نمیدونم چه مشکلی براش تراشیدن که مجوز ندن ؟! این هم از درخواست اجرای برنامه های قانونی ! واقعا چقدر میشه امیدوار بود که بشه قانونی اعتراض کرد وقتی اینجور برخورد بکنن ....

9. باید بریم بمیریم ! چند شب پیش که داشتم یه فیلم سینمایی از تلویزیون می دیدم، دوبار وسط فیلم تبلیغ نشون داد کافی نبود، تازه ساعت دوازده شب نوشت ادامه فیلم سینمایی پس از اخبار نیمه شب ! و بعد با خیال راحت نیمساعت اخبار رو پخش کردن و بعد از اون ده دقیقه که از فیلم مونده بود، رو نشون دادن !! وقتی برای پخش یه فیلم سینمایی، کار به این سادگی، یه برنامه ریزی درست و حسابی ندارن و پخش فیلم تو اخبار نیمه شب قاطی میشه، چطور میخوان کارهای عظیم و بزرگ رو انجام بدن ! واقعا چنین برنامه ریزی هایی اینقدر سخته ؟! بعد همین صدا و سیما باید با شبکه های ماهواره ای اطلاعاتی خبری فرهنگی دنیا مبارزه کنه و تنها منبع سرگرمی مردم ایران هم باشه، کمی به نظر خوشحال نمیایم ؟!

خب فعلا بسه دیگه ! خفه شدم اینقدر تایپ کردم !!

Saturday, March 10, 2007

میرا




در یک کلام، فوق العاده ، مجذوب کننده ...


خشک و بی مقاومت تا انتهای کتاب رو خوندم و در تمام مدت ضربان قلبم متوقف نمیشد ، از احساسی که موقع خوندن کتاب داشتم.


انگار در این دنیا نبودم، جایی بودم مثل یکی از اون مربع ها ...


ضربات کوبنده داستان، سرازیر شدن احساس بدرون من با کلماتی به ظاهر ساده و توصیفاتی عادی ، اما با روح و حرارت و شدت ضربه یک پتک !


واقعا فوق العاده و مبهوت کننده بود .. قادر به توصیف احساسم نیستم


یکی از بهترین داستان هایی که خونده ام


توصیه می کنم : "میرا" کریستوفر فرانک

خوش آمدم


... و اینچنین خرامان از آنسوی ، بدین سوی آمدم !

سلام