Tuesday, August 28, 2007

پاریس جشن بیکران


« وقتی وارد ميشو شديم غذای خوبی خورديم؛ اما وقتی صرف غذا به پايان رسيد و ديگر پای گرسنگی در بين نبود، سوار اتوبوس که شديم، حسی که به گرسنگی شباهت داشت همچنان باقی بود. وقتی به اتاق آمديم باقی بود، وقتی به تخت رفتيم و در تاريکی عشق ورزيديم باز باقی بود. چهره ام را از مهتاب به سايه بردم، اما نتوانستم بخوابم و بيدار ماندم و به آن انديشيدم. هر دو مان دوباره بيدار شده بوديم و همسرم اکنون زير نور ماه در خواب نوشين بود. بايد به ماهيتش پی می بردم، اما بيش از حد ابله بودم. آن روز صبح وقتی بيدار شده و بهار کاذب را يافته بودم و صدای نی بزچران را همراه گله بزش شنيده بودم و بيرون رفته و روزنامه اسب دوانی را خريده بودم، زندگی بسيار ساده می نمود.
اما پاريس شهر بسيار پيری بود و ما جوان بوديم و آنجا هيچ چيز ساده نبود؛ نه فقر، نه پول بادآورده، نه مهتاب، نه درست و غلط، و نه صدای تنفس کسی که زير مهتاب در کنارت خوابيده بود. »

توصیه می شود : "پاریس جشن بیکران" ارنست همینگوی

Monday, August 27, 2007

اتوبوس کجاست ؟


امروز تو ایستگاه اتوبوس کلی معطل شدم تا بتونم سوار بشم و بیام دانشگاه، بیست دقیقه آخر که اصلا اتوبوسی نیومد و من برای رسیدن اتوبوس مترو یک ساعت و 5 دقیقه منتظر موندم ! که اون موقع هم یه اتوبوس انقلاب اومد و مسافران مترو رو سوار کرد ! تو این یه ساعت هم سه اتوبوس از مترو برگشتن ولی هیچ اتوبوسی به سمت مترو نرفت. حالا با این وضع مسخره اتوبوس ها، مسئولین احمق توقع دارن حمل و نقل عمومی رو گسترش بدن و بنزین رو سهمیه بندی کردن ! از مردم هم توقع دارن که کار و زندگیشون رو ول کنن و ساعت ها تو ایستگاه ها معطل بشن تا یه اتوبوس برسه که شاید پر نباشه.

دیشب هم استاندار تهران تو تلویزیون میگفت که فضای سبز رو 100% افزایش دادن، خب بجای این کارا یه فکری به حال حمل و نقل بکنین ! اینا هم که فکر می کنن فقط با گرفتن بنزین از مردم اونا به سمت حمل و نقل عمومی میرن با این وضع مزخرف حمل و نقل !

Sunday, August 26, 2007

کلاردشت

کلاردشت - مازندران

by Ehsan Ehsani

پ.ن. میدونم که عکس تحفه ای نیست ولی بالاخره که باید می گفتم کی گرفتدش !

Tuesday, August 14, 2007

فوق برنامه ی ما


اردوی کانون ایرانگردی دانشگاه لغو شد.
این اردو که بچه ها چند ماهی برای برگزاریش تلاش و هماهنگی کرده بودن، دیروز لغو شد.
درست چند روز قبل از حرکت از طرف فوق برنامه دانشگاه به کانون اطلاع میدن که بجای سه اتوبوس که قرار بود در اختیارشون بذارن فقط یک اتوبوس بهشون میدن و خودشون باید دو تای دیگه رو جور کنن و این در حالیه که تو این چند ماه که هماهنگی میشده و حتی تا هفته قبل که برای ثبت نام با فوق برنامه هماهنگ میشده مشکلی برای سه اتوبوس نبوده و حتی فوق برنامه تعداد دختر و پسرهای این سه اتوبوس رو هم تعیین کرده بوده اما یهو پریروز میگه که اتوبوس نداره و نمیتونه به بچه ها سه تا اتوبوس بده ! اعتراض بچه ها به مدیریت دانشگاه هم چندان تحویل گرفته نشده، گویا قبلا فوق برنامه باهاشون هماهنگ کرده بوده.
جالب اینه که دیروز هم به بچه ها اطلاع میدن که همون یه اتوبوس رو هم بهشون نخواهند داد ! و با زبون بی زبونی (به این که دیگه نمیشه گفت بی زبونی !) بچه ها مجبور میشن دو سه روز قبل از حرکت اردو رو لغو کنن، اردویی که تو این مدت کلی براش زحمت کشیده بودن و با پنج استان کشور برای رفتن هماهنگ کرده بودن.
نکته دیگه ای که شنیدم و جالب بود این بود که پریروز یعنی روزی که به بچه ها اطلاع دادن که فقط یه اتوبوس بهشون میدن گویا فوق برنامه چکی رو هم که برای اجرای اردو به کانون داده بوده، کنسل میکنه و بچه ها نمی تونن از بانک پول بگیرن بعد هم میگن که شما که اردو نمیرین چک می خواین چیکار !!! و نکته اینه که پریروز هنوز اردو کنسل نشده بوده و قرار بوده فوق برنامه یه اتوبوس به برنامه ای که خودش از قبل می دونسته میخواد لغوش کنه اختصاص بده ! حالا هم بچه های کانون موندن چیکار کنن ؟! این همه هماهنگی و زحمت و کلی این در اون در زدن و تازه تدارکاتی هم که تا حالا دیده بودن و خرج برداشته و ...
به همین سادگی زحمت این بچه ها از بین رفت. انگار اینجا به کمترین چیزی که اهمیت داده میشه همون دانشجوهاست و زحمتی که دارن میکشن.
حالا برای بعضی کانون های همین دانشگاه همیشه اتوبوس و تدارکات روبراه و آماده اس، و بقیه کانون ها باید اینجور اذیت بشن. یا بهشون گفته میشه چند تا کانون با هم برنامه بذارن و برن اردو که مجبور نباشن اتوبوس بگیرن ! از این همه وقاحت حالم بهم میخوره...

Monday, August 13, 2007

Cinema is life, itself




Wong Kar Wai

from "To Each His Cinema" A collective of 33 short films

The 60th anniversary film of the festival de Cannes

Monday, August 06, 2007

خوردن یک بستنی


دیشب درست وسط خوردن یه بستنی شکلاتی بود، آره درست وقتی یه تیکه از بستنی رو با قاشق تو دهنم گذاشتم این فکر به ذهنم رسید که چقدر سخت و دردناکه، چه ناراحت کننده س که ما هیچی درباره دور و بر و اطرافمون نمی دونیم، یعنی از حقیقت اطرافمون هیچ چی نمی دونیم، هر چیزی می تونه باشه یا اتفاق بیافته و ما نفهمیم که اصلش چی بوده، انگار با چشمان بسته تو یه اتاق غریب زندونی شدیم، بهتره یه جوری خودمون رو از شر این وضعیت خلاص کنیم. مثلا خودمون رو بکشیم تا ببینیم بالاخره بعد از مردن چی میشه بعدش چیه و این حقیقت اصیل چه شکلیه ! الان هم که بستنی رو تا ته خوردم هنوز این فکر تو ذهنمه.

Thursday, August 02, 2007

چيزي به نام چهل سرباز


من بالاخره نفهميدم اين سريال چهل سرباز دقيقا چه جور چيزيست ؟! يكي از داستان هاي شاهنامه ؟ دفاعيه اي از فردوسي و اثبات مسلماني او ؟! يا شرح دلاوري هاي امام علي ؟ ...
اگر قرار بود داستاني از شاهنامه باشد كه خب يك داستان را انتخاب مي كرد و به آن مي پرداخت نه اينكه اين همه بحث هاي ديگر راه بياندازد و داستان شاهنامه اصلا اين وسط گم شود !
اگر هم زندگي نامه يا دفاعيه فردوسي بود، پس مي توانست يك مستند تاريخي يا داستاني تاريخي باشد و زندگي فردوسي را نشان بدهد و ديگر احتياجي به نمايش رستم و كش دادن الكي رزم او و اسفنديار نبود. اگر هم قرار بر نقالي دلاوري هاي امام علي بود كه ديگر به هيچ كدام از اين دو احتياجي نبود.
معلوم نيست هدف سريال دقيقا چيست كه با قطع هاي زياد و بي ربط اين سه موضوع را در ادامه همديگر مي آورد. اگر به جاي اين سريال هركدام از سه موضوع ديگر به تنهايي انتخاب ميشد، مي توانست يك سريال داستاني خوب يا زندگي نامه يك شاعر بزرگ شود. ولي اين سريال هيچ كدام از اين ها نمي شود.
هميشه با مخلوط كردن هر تركيبي غذاي خوبي بدست نمي آيد، بماند كه همين تركيب هم به خوبي اجرا نشده، از داستان آبكي و بازي هاي مصنوعي و حركات الكي و پرتاب هاي دوربين و كادر هاي يكنواخت و مسخره تا لوكيشن بي حس و حال و حرف هاي كليشه اي ...
داستان رزم رستم و اسفنديار هم به خامي هرچه تمامتر در حال برگزاري است، با صحبت هاي تكراري و بي مفهوم كه بيشتر به ديالوگي طولاني شبيه است تا رزم. و زال و بقيه افراد داستان هم بي هيچ تاثير و اهميتي تنها از گوشه هاي كادر در حال عبورند ! حتي در اسم سريال هم به شاهنامه يا داستان آن اشاره نمي شود.

يعني واقعا نميشد از بزرگترين شاعر و حماسه سراي ايران فيلم بهتري ساخت ؟

Wednesday, August 01, 2007

هري پاتر توطئه استكبار


ديشب يه برنامه درباره هري پاتر نشون داد كه بگه هدف خالق هري پاتر ترويج شيطان پرستي و دوري از پرستش خداي يگانه و تشويق به شرارت و آدمكشي و قتل بوده و رولينگ مي خواد كه همه بچه ها كافر بشن و برن جهنم !
همين مونده بود كه به اين كتاب و فيلم گير بدن و اين مزخرفاتي كه من ديدم رو تو تلويزيون ملي ما نشون بدن ! از اين همه حماقت حالم بهم خورد ! تا تونست دروغ و مزخرف تحويل مردم داد ! و گير داده بود كه چرا هري براي مقابله با ولدمورت نيايش خداي يگانه را به جاي نمي آورد و نماز هاي پنج گانه خود را ادا نمي كند !!
و در اين بين هر جا كه لازم بود از تصاوير فيلم هاي معروف ديگر مثل ارباب حلقه ها و جن گير براي اثبات سخن خود درباره هري پاتر بهره مي برد و هر جا كه نياز به دروغ بيشتري بود با نمايش تصاوير قسمت هايي از فيلم هاي هري پاتر و ادعاهاي دروغ فيلم را به نفع خود ترجمه مي كرد. خلاصه اينكه دروغي نمانده بود كه به اين مجموعه نسبت ندهند كه دادند ! تنها مانده بود كه بگويند هري ادعاي پيامبري هم كرده !!!!
و البته در اين بين تصاويري از نماز جماعت مسلمين و طواف خانه خدا را هم نشان داد كه من هنوز ارتباطي بين اين ها كشف نكرده ام ! و انتظارم براي ديدن تصاوير افطار ماه رمضان نيز بي جواب ماند.
شماره حساب هري كه 677 است، مجموع اعداد 666 و 11 است كه اولي نماد شيطان و دومي نماد قانون شكنيست !!!!
در بعضي جاها معلوم بود كه محققان محترم اين برنامه حتي آشنايي اندكي هم با داستان هري پاتر ندارند ! مثلا در جايي گفته شد كه ولدمورت براي انجام اعمال شيطاني نيروهاي خود را به شكل مار مي فرستد! كه منظورشان خود مار ولدمورت بود، كه خودش يك موجود جاندار است نه تغيير شكل يافته اي از اعمال براي فرستادن !
هري هميشه در حال قانون شكني و شرارت و بدجنسي است و همواره در حال گرفتن جوايز متعدد از اساتيد مدرسه !
هري همواره در حال اذيت كردن مالفوي بيچاره است كه طفلكي گناهي هم ندارد !!
رولينگ بچه هاي بد مدرسه را با قيافه هاي زشت و هيكل هاي چاق مسخره مي كند !! مثلا يكيش لابد مالفويه !
در اينكه جادوگران مثل آدم هاي معمولي اند حتما منظور شري نهفته است !
كلاه جادوگري كه بر سر اساتيد مدرسه است نوع خاصي از كلاه نشانه هوش و خرد است كه حتما منظور بدي پشت اين ايده پنهان شده !
اينكه بچه ها براي مقابله با دشمنان تلاش و كوشش مي كنند خيلي بد است چون بايد با راز و نياز به درگاه خدا بخواهند كه بر دشمنان پيروز شوند نه با تلاش خود !
بچه ها همواره در حال مسخره كردن استادانند و هر روز به در آوردن آنها به اشكال مختلف در لباس هاي مسخره مشغولند !
هميشه نيروهاي غيبي و ماورايي به كمك هري مي آيند كه معلوم نيست از كجا آمده اند !! مثال اين جمله ققنوسي بود كه دامبلدور براي هري فرستاد يا شمشيري كه باز او برايش فرستاد يا ديگر كمك هايي كه هر كدام مشخصا معلوم بود كه از كجا آمده اند !
جغد نماد يهودياني است كه مسيحي نشده اند و حضور اين پرنده در اين مجموعه حتما هدفي خاص داشته است !
لحظه اي كه از انتقام گرفتن هاي روزانه هري پاتر صحبت مي كرد صحنه اي كه هري، پتی گرو همدست قاتل پدرش را مي بخشد نشان داد و در جايي كه از خشونت هري مي گفت صحنه حمله توپ كوييديچ به او و بازيكنان را پخش كرد.

و از اينكه در اين داستان تخيلي موجودات خيالي يا جادوگران يا طلسم و اصلا تخيل ديده مي شود اظهار تعجب مي كرد و آن را نشانه اي از منظور نهفته و پليدي مي دانست !!!و در كل با توجه به اينكه سحر و جادوگري در اديان نهي شده، اين مجموعه درصدد تبليغ و ترويج خرافه پرستي و كفر و شيطان پرستي بوده و خواسته نوع خوبي از شرارت و افكار شيطاني را معرفي كند تا نوجوانان را مستقيم به اندرون جهنم سرازير نمايد !!

همبستگی بزرگ وبلاگ نویسان با دانشجویان در بند


۱۴ مرداد ۱۳۸۶ جنبش آزادی خواه و عدالت خواه مشروطه در ایران ۱۰۱ ساله می شود
اما
هنوز دانشجوی ایرانی را به بند می کشند.


۱۴ مرداد سال ۸۶ و ۱۰۱ سالگی مشروطه در حالی می رسد که محمد هاشمی، علی نیکونسبتی، علی وفقی، بهاره هدایت، مهدی عربشاهی، حنیف یزدانی، عبدالله مؤمنی، بهرام فیاضی، حبیب حاجی‌حیدری، مرتضی اصلاحچی، مجتبی بیات، مسعود حبیبی، سعید حسین نیا، آرش خاندل،اشکان غیاسوند، احمد قصابان، مجید توکلی، احسان منصوری و امیر یعقوبعلی در بند هستند.
به احترام این فرزندان آزادی خواه و عدالت طلب ایران که تعدادی از آن ها وبلاگ نویس نیز هستند، ما جمعی از وبلاگ نویس ها تصمیم گرفته ایم که نام وبلاگهای خود را در این روز به "۱۴ مرداد، روز همبستگی وبلاگ نویس هاي ايراني با دانشجویان دربند" تغییر دهیم.
به اميد آزادي تمامي دوستان دربندمان.

وبلاگ های حامی به لیست وبلاگ 14 مرداد اضافه می شوند. در قسمت نظرخواهی وبلاگ 14 مرداد نام وبلاگ خود را وارد کنید يا به آدرس h14.mordad@gmail.com ميل بزنيد تا به ليست وبلاگ ها اضافه شود.