Friday, February 29, 2008

خیالش ...



چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سر گران کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد

Thursday, February 28, 2008

کیک خیالی، تختخواب و جاعلین 5 ساله


■ کیک، از عکس تا واقعیت !

چند روز قبل از مغازه یک کیک که گویا تازه داره تولید میشه رو خریدم، عکس خیلی قشنگ و خوشمزه ای داشت ! البته از قبل میدونستم که چیزی که توش پیدا کنم با این عکس فرق می کنه ولی امیدوار بودم که حداقل تولید کننده ش کمی سعی در جهت مشابهت بین عکس و کیک به خرج داده باشه که ناامید شدم ! حالا این عکس و اینم خود کیک !

لازم به ذکره که اون نقطه قرمز رنگ یک سوراخه که حدود نیم سانت تا داخل کیک ادامه داره و بس ! همین !





حالا خودتون بگین، این کجا و آن کجا ؟!

■ حل مشکلات مردم، در تختخواب

امروز آقای نقویان تو تلویزیون یه چیزی تو این مایه ها می گفت که «یک جوانی که کنار خیابون به یه دختری متلک میگه بزنی زیر گوشش درست نمیشه باید براش زن بگیری. پول صندوق ذخیره ارزی رو می خوایم چیکار. باهاش باید برای جوونا زن بگیریم...»
چند تا نکته میشه گرفت ...
یک: ایشون فکر می کنن مشکل مردم فقط تو خواب شبونه و زیر لحافه و اگه این مورد حل بشه دیگه کسی مشکلی نداره و مملکت میشه گلستان ! اصولا تنها مشکل ما ایرونیا تنهایی خوابیدن تو تختوابه و اگه اینو حل کنیم دیگه نه مشکل معیشتی داریم نه مالی نه سیاسی نه هسته ای نه مشکل قطعی گاز و برق نه بنزین نه تهدیدات بین المللی و نه در آینده نسل های بعد مشکلی خواهند داشت. اونا هم اگه نفتی برای فروش نداشتن و پول این صندوق هم نبود میتونن هزینه ازدواج رو کمتر کنن و یا حتی مجانی زن بگیرن و تمام مشکلاتشون رو اینجوری حل کنن !
دو: لابد بعد از اینکه طرف زن گرفت پول خرج و مخارج زندگیش رو هم از این ذخیره ارزی باید داد.
سه: صندوق ذخیره ارزی تنها بدرد وام ازدواج میخوره !
چهار: اگه یه مردی که زن و بچه داشت به یه زنی متلک بگه یا دچار مشکل دیگه ای توی زندگیش بشه باید براش باز هم زن گرفت تا مشکلات جدیدش رو با اون زن حل کنه !
پنج : لابد شاه هم که مراکز فساد راه انداخته بود فقط قصدش این بود که مشکل مردم رو حل کنه و چون به هزینه های زندگی مشترک هم فکر می کرد تصمیم گرفت که این مشکل رو بدون این جور خرج و مخارج حل کنه ! ...
شش : ......

جای دیگه هم چنین چیزی گفتن که «باید با قرآن زندگی کرد.» و دلیل آوردن که «تا شقایق هست زندگی باید کرد، این برگ های قرآن برگ های شقایقن !»
تفسیر جدید ایشون از اشعار سهراب سپهری ! پس اینکه سهراب می گفت تا شقایق هست زندگی باید کرد همین قرآن رو می گفته بنده خدا ! گرچه نگفته با شقایق زندگی باید کرد ! جالب هم اینجاست که برای بروز کردن و آپ تو دیت بودن از مولوی و سهراب (و لابد به زودی از فروغ و شاملو و هدایت و...) هم شعر و نقل قول میارن تا نشونه ای از فرهنگ و ادب و طبع شعرشون باشه و جذابیت سخنانشون بیشتر بشه ! حالا بماند که در زمان مقتضی همین شعرا میتونن کافر و ملحد و مطرب و بی دین شمرده بشن !

■ متخصصین 5 ساله ایرانی

چند روز قبل احمدی نژاد بعد از گزارش آژانس با نجف زاده مصاحیه کرد. تو این مصاحبه اشاره کرد که یک بچه 5 ساله ایرونی با کامپیوتر خونه ش میتونه مدارکی رو که آمریکا علیه ایران ارائه کرده جعل کنه و تازه بهتر از اونا هم میتونه !
البته من نباید تعجب میکردم چون وقتی نیروگاه ها و مراکز تحقیقاتی هسته ای کشور در دست جوونای 25 ساله باشه حتما یه بچه 5 ساله میتونه این کارا رو هم بکنه.
جای دیگه هم آقای احمدی نژاد اشاره جالبی داشتن به اینکه ما تا حالا با آژانش همکاری کردیم و هیچ کمکی از اونا دریافت نکردیم در حالیکه باید به ما بعنوان یه عضو کمک میرسوندن... اینکه عضو آژانس باشیم و تنها در برابر آن پاسخگو باشیم آیا هیچ احمقی این کار را می کند ؟ !!!
حالا نکته اینجاست که این حماقت از نظر ایشون دقیقا تا چه شعاعی مسولان رو در بر میگیره ؟!
در جاهایی هم کار بجایی می رسید که نجف زاده با پرسیدن سوال سعی می کرد حرفشو قطع کنه تا جلوی سوتی های بیشتر ایشون رو بگیره !
نکته فرعی که اینجا برای من جای سوال داره اینه که آقای احمدی نژاد در مجلس به سوالات نماینده مردم جواب نمیده ولی با یه خبرنگار مصاحبه می کنه ! البته بماند که سوال پرسیدن و نپرسیدن این نجف زاده هم بدرد کسی جز خودش و احمدی نژاد نمیخوره و البته با اون اخبار کاملا یکطرفه به نفع این دولت هم الکی نیست که احمدی نژاد با اون حسابی مصاحبه میکنه !

■ داستان دنباله دار جشن هسته ای

این قضیه جشن هسته ای هم واسه خودش داستانی داره ها ! چند ساله که آقای احمدی نژاد از هسته ای شدن و پیروزی بزرگ مردم خبر میده و اعلام جشن هسته ای هم در پی سخنان ایشون داده میشه و هر بار با اتفاقی تازه دوباره این جشن و پیروزی تکرار میشه ! من که نمی فهمم بالاخره در چه تاریخی ما پیروز شدیم و این همه جشن پشت سر هم جریانش چیه ! بالاخره اگه اون بار اول که جشن گرفتن و کیک خوردن درست بوده پس این بار دیگه چه جشنیه که تلویزیون میگه مردم جشن هسته ای گرفتن و آهنگ های غرور آفرین پخش می کنه و نشون میده چند تا موتورسوار چراغشون رو روشن کردن و یه نفر هم کنار خیابون یه سینی پر از حلوا یا نمیدونم شیرینی دستش گرفته که کسی هم نمیخوره !
تازه از کجا معلوم، شاید چند ماه دیگه دوباره اعلام پیروزی و جشن هسته ای کنن. ولی آدم که تو یه صحنه نبرد 6 بار پیروز نمیشه که ! اگه یه بار پیروز شده دیگه شده !
البته توجیح حداد عادل هم جالب بود که گفت یه بار پیروزی برای تولید هسته ای یه بار برای پیروزی حقانیت ما و یه بار هم برای پیروزی منطق ما ! البته این رشته سر دراز دارد .... و داستان ادامه دارد !

■ دیکتاتوری، راه حل تمام مشکلات

چند روز قبل در یک برنامه تلویزیونی دکتر حسین کچوئیان در ضمن صحبتاشون به این نکته اشاره کردن که در صورتیکه مردم در کار مجلس و حکومت دخالت نکنند آنها قدرتمند میشوند و می توانند فساد و مشکلات را از بین ببرند. برای نمونه هم کشور آمریکا را مثال زدند !
حالا اینکه آمریکا از کی تا حالا الگوی ما شده رو کاری ندارم ! اما اینکه این نتیجه گیری رو چطور ایشون گرفتن نمیدونم ! انگار دیگه مردم رو رسما باید از حکومت جدا کرد تا نتونن باعث ضعف و سستی اون بشن ! پس گویا تمام دیکتاتوری ها که مسلما از نقطه ضعف حضور مردم به دور بودن، حکومت های خالی از فساد و ایده آلی بودن ! لابد قدرت همتراز با نابودی فساد و از بین رفتن مشکلاته. لابد حضور مردم مترادف با ضعف و رواج فساد و افزایش مشکلاته. لابد مردم یه طرف هستن و حکومت و حاکمان هم یه طرف و این ایده آل یک مملکته !
و البته حتما بهتره که مردم کاری به کار سیاست و دولت و حکومت و مملکت نداشته باشن و فقط وقتایی که لازمه بیان رأیشون رو بدن و برن ! و موقع هایی که احتیاج هست بریزن تو خیابون و جملاتی که لازمه گفته بشه رو بگن و برن خونه شون و دیگه کاری به کار بقیه ش نداشته باشن.

Wednesday, February 27, 2008

آيا آدم مصنوعي ها خواب گوسفند برقي مي بينند ؟



مدتي بود كه كتاب علمي-تخيلي نخونده بودم و اين يكي حسابي چسبيد. مثل خيلي از كتاباي علمي-تخيلي ديگه منو با خودش به يه دنياي ديگه برد و به كل حواس و ذهن منو به خودش جلب كرد. از خوندنش چند وقتیه که گذشته و فرصت نشد دربارش چیزی بنویسم. حالا اینایی رو که نوشتم نمیدونم چقدر از کتاب یا چقدر از ذهنیات و توهمات خودم راجع به کتاب توش هست !

انسان مقدس : همون قدر كه بعضي از آدما از آدم مصنوعي ها متنفر بودن، بعضي از آدم مصنوعي ها و شايد حتي همه اونا عاشق انسان ها بودن و شايد حسرت اونا رو ميخوردن ، البته به موقع و به راحتي آدم هم مي كشتن اما تمام سعي و تلاش و هدفشون اين بود كه تا مي تونن به آدم ها شبيه تر بشن، تو شكل و قيافه و ظاهر كه خيلي وقت بود مثل اونا بودن، اما در روحيه و احساس و نوع زندگي و برخورد ها و احساسات نسبت به همنوع مي خواستن خودشون رو به انسان برسونن، و از چيزهاي مربوط به زندگي آدما شگفت زده و ذوق زده ميشدن و مي خواستن بتونن مثل يه آدم تجربه كنن.
با تمام هوش و سطح آگاهي و حتي بروز احساسات هنوز چيزي از آدما كم داشتن كه مي خواستن بدست بيارنش.
از اين نظر انسان در مقام تقدس و تقدير قرار ميگيره.

هويت : آدم تو اون زمان با اون سطح پيشرفت كه مي تونست احساسات خودش رو با دستگاه و طبق برنامه ريزي تغيير بده، حتي نميتونست مطمئن بشه كه واقعا يه انسانه يا يه آدم مصنوعي. به خاطر حافظه مصنوعي كه روي آدم مصنوعي ميشد كار گذاشت، آدم مصنوعي مي تونست مطمئن بشه كه يه آدمه. تا اينكه يكي بياد و خلافش رو ثابت كنه.
فكر كنين دارين زندگيتون رو مي كنين و يه روز صبح يكي بياد و با دلايل غير قابل رد به شما ثابت كنه كه آدم نيستيد. چطور ميشه با اين فكر زندگي كرد... اينكه آدم حتي نتونه به هويت خودش اطمينان داشته باشه.

اميد : پيشرفت علم توليد جنس تقلبي رو با مشخصات اصل آنچنان ممكن كدده كه تشخيص اصل از تقلبي دشوار و يا شايد در بعضي موارد غير ممكن ميشه، از حيوانات گرفته تا انسان ها.
اما هنوز چيزي هست، چیزی که انسان ها با اون درگیرن و آدم مصنوعی ها درکش نمی کنن. نوعی نیروی مافوق طبیعی. همدلی و مرسریزم.
آیین مرسریزم که شاید به نوعی جایگزین دین شده، البته تا حد زیادی مشخصات برخی آیین ها رو داره. چیزی که من از این مرسر به ذهنم رسید این بود که به آدم ها امید به زندگی و تلاش برای رسیدن به هدف رو با وجود مشکلات و حتی احتمال غیر ممکن بودن هدف پیشنهاد می کنه.
مرسر که مثل افسانه سیزیف از یه سربالایی بالا میره و انگار محکوم به انجام این عمل تا ابده، هر بار که بالا میره باز باید پایین بیاد و دوباره سربالایی رو بالا بره و این اعتقاد رو بیان می کنه که ما محکوم به زندگی در این دنیا هستیم با اینکه هیچ پایان خوشی در کار نیست اما باید به وظیفه عمل کرد، امید داشت و این رنج رو تحمل کرد.
چیزی که آدم مصنوعی ها نمیتونن بهش برسن، امید. همونجور که یه آدم مصنوعی وقتی می بینه راه فراری نیست مکانیزم های مکانیکی بدنش شروع به تحلیل رفتن و تسلیم شدن می کنه و به وضوح تسلیم و ناامیدی بهش رو میاره، چیزی که برای انسان رخ نمیده و اون در بدترین شرایط هم همیشه امیدی داره.
همین امید و الهامات مافوق طبیعی هستن که در انتها یک انسان رو بر یک آدم مصنوعی پیروز و برتر می کنن.

توصیه می شود: « آيا آدم مصنوعي ها خواب گوسفند برقي مي بينند ؟» فیلیپ کی. دیک

Monday, February 25, 2008

سوالات کنکور ارشد معماری 87

سوالات کنکور کارشناسی ارشد مجموعه معماری سال 1387 (اسفند 86)

زبان عمومی و تخصصی 1..30

دروس فنی ساختمان 31..60 دروس تاریخ و مبانی نظری 61..90

درک عمومی معماری 91..110 درک عمومی معماری منظر 111..130

جلد

صفحه اول (1 تا 15) صفحه دوم (16 تا 25) صفحه سوم (26 تا 41)

صفحه چهارم (42 تا 52) صفحه پنجم (53 تا 60) صفحه ششم (61 تا 75)

صفحه هفتم (76 تا 90) صفحه هشتم (91 تا 100) صفحه نهم (101 تا 107)

صفحه دهم (108 تا 122) صفحه یازدهم (123 تا 130)

Wednesday, February 20, 2008

میزان و رای ملت ؟



اسلامیت نظام بیش از جمهوریت آن در خطر است

رأی به حامیان دولت

یا من یا هیچکس/ کارتونی از جمال رحمتی

چترهای استصواب/ کارتونی از هادی حیدری

رد صلاحیت های شورای نگهبان؛ بازگشت به سیبری

وقتی نوه­ی امام در کشور صلاحیتش احراز نمی­شود...

خاتمي : رد صلاحیتها فاجعه بود

جریان سازی با محوریت احمدی نژاد

یک مقایسه خیالی

60كرسي رقابتي از 290 كرسي براي اصلاح طلبان باقي مانده است

چاره‌ای اساسی بیندیشیم

موسوی لاری :اصلاح طلبان فقط در يك چهارم حوزه هاي انتخابيه امكان رقابت دارند

اعتماد ملي در 60 درصد كرسي‌ها امكان رقابت ندارد

هشدار آیت الله بیات درباره رد صلاحیت ها

هنوز انتخابات رقابتي نيست

مجید انصاری، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، در جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه امیركبیر ردصلاحیت جلودارزاده را یادآور شد و گفت: جلودارزاده چهار دوره نماینده مجلس بوده و سال گذشته نیز در انتخابات میان‌دوره‌ای صلاحیت او تایید شده است. این سوال مطرح است كه از سال گذشته تا امسال چه اتفاقی رخ داده كه جلودارزاده را به علت عدم التزام به اسلام ردصلاحیت می‌كنند.


تایید صلاحیت برای مجلس خبرگان رهبری ، رد صلاحیت برای مجلس شورای اسلامی!


نمکدان شکستن تا کجا؟



از جمله حقوق بزرگ مردم حق انتخاب كردن و حق انتخاب شدن است. بنابراين هر تفسيري از قانون اساسي و هر قانون و اقدامي مغاير ان حق اساسي و مسلم فاقد اعتبار است و اين امري است كه قانون اساسي ما به صراحت در اصل نهم خود بر آن تاييد نموده است آنجا كه مي گويد «هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور، آزادي هاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند.» ... و يا در اصل پنجاه و ششم از فصل پنجم حق حاكميت ملت تصريح شده است كه «حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد ...»

فرازي از سخنان امام(ره) بعد از تشكيل مجلس سوم .. دو نظر هم هست و بايد هم باشد. اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد آن (ملت) ناقص است. اگر در مجلسي اختلاف سليقه نباشد اين مجلس ناقص است...

در مجلس پنجم صلاحيت 310 نفر از داوطلباني كه در انتخابات گذشته تاييد شده بودند، رد شد. حتي 110 نفر از آنان داوطلباني بودند كه در مجلس چهارم كه صلاحيت ها براساس نظارت استصوابي مورد رسيدگي قرار گرفته بود تاييد شده بودند. همچنين در همين دوره صلاحيت تعداد قابل توجهي از داوطلباني كه در مجلس چهارم رد شده بودند تاييد گرديد! ... با كمال تاسف و تعجب موردي مشاهده شد كه صلاحيت داوطلبي در انتخابات ميان دوره اي مجلس سوم تاييد شد، اما در مجلس چهارم رد شد. مجددا صلاحيت وي در مجلس پنجم تاييد، اما در مان دوره اي مجلس پنجم رد شد ؟!

... نمايندگان كليميان در دوره چهارم براساس نظارت استصوابي تاييد، اما در دوره پنجم رد شدند.
روزنامه اعتماد ملی



التزام به قانون اساسي چگونه قابل احراز است ؟ ... مگر قانون اساسي نعوذ با... فرستاده خداوند متعال است كه انتقاد به آن يك عمل ناپسند و اتهام شناخته مي شود ؟! اين قانون بشري در اصول خودش تصريح كرده كه قابل بازنگري و اصلاح است پس چطور عده اي را به عنوان نداشتن التزام به قانون اساسي رد صلاحيت مي كنند ؟

چرا ما مسولان بايد حسن شهرت نامزد ها را احراز كنيم ؟ اين مردم هستند كه بايد راي بدهند و احراز كنند كه چه شخصي حسن شهرت دارد و چه فردي ندارد... بسيار تاسف آور است كه ماموري به در منزل نامزد ها مراجعه مي كند يا از همسايگان او مي پرسد كه آقاي فلاني آدم خوبي است ؟ چه لباسي مي پوشد يا همسرش چه حجابي دارد و سوالاتي با اين مضمون... اين نحوه احراز صلاحيت چه مستدلاتي دارد ؟ تكليف اراده شهروندان در آن چه مي شود ؟
روزنامه اعتماد ملی


اصلا مگر حسن شهرت همين نيست كه فرد در ميان مردم چگونه شناخته شده است ؟ خب اگر همين است و اگر قرار است همين مردم راي بدهند پس ديگر چرا از قبل اين وظيفه و انتخاب از دوش مردم برداشته مي شود و بجاي آنان تشخيص حسن يا سوء شهرت مي دهيم ؟

اگر از قبل به جاي مردم حسن شهرت را تاييد كنيم و اگر از قبل طرز تفكر داوطلبين را كه مردم هم به قدر كافي آگاهي دارند مبناي انتخاب خود قرار بدهيم، پس در فرآيند راي گيري مردم بر چه مبناي ديگري بايد و قرار است كه راي دهند ؟ ديگر مگر چيزي به جز قد و رنگ مو و چشم و نوع و جنس لباس و ميزان پهناي دهان در هنگام لبخند زدن و يا صداي گرم داوطلب، چيز ديگري به عنوان معيار باقي مي ماند ؟؟!!

وقتی به داوطلبی می گویند که شما برای نمایندگی مجلس حائز تمام شرایط هستید و می توانید نماینده شوید و خودتان نیز تمایل دارید که نماینده شوید ولی چون در بین مردم شهرت خوبی ندارید و مردم به شما رای نمی دهند ما به شما اجازه نمی دهیم تا نامزد شوید و در انتخابات مردم به شما رای دهند تا ببینید که مردم به شما رای می دهند یا نه !!! این جریان حسن شهرت هم یه همچین چیزیه انگار ! یعنی مشکلی به لحاظ التزام به قانون و مدرک تحصیلی و دیگر مسائل نیست و برای داشتن سوء پیشینه از همسایه و مردم سوال می کنند تا ببینن داوطلب چه شهرتی داره !

نکته جالب دیگه هم اینه که همین باعث میشه که یه داوطلب تو یه استان صلاحیتش تایید بشه و تو یه استان دیگه تایید نشه !! یعنی اعلام کردن که نامزدهایی که تایید صلاحیت شدن مهلت دارن تا حوزه انتخابیه شون رو عوض کنن اما در حوزه انتخابیه جدید دوباره صلاحیتشون بررسی میشه ! حالا مدرک و التزام به قانون و پیشینه کیفری که از یه استان به استان دیگه فرق نمی کنه ! می مونه مقبولیت عمومی ! پس قبل از اینکه تو انتخابات و به دست مردم میزان مقبولیت فرد سنجیده بشه، این فرآیند با نتیجه گیری توسط خودشون انجام میشه و بعد اجازه شرکت در انتخابات داده میشه !


«معاون پارلمانی وزارت كشور در این‌باره توضیح داد حوزه‌های انتخابیه پس از درخواست كتبی داوطلبین مبنی بر تغییر حوزه، موظفند درخواست داوطلب را به حوزه مقصد ارسال كنند و هیئت‌های اجرایی دو روز فرصت دارند مجدداً مدارك داوطلب را مورد بررسی قرارداده و صلاحیت آنان را تایید كنند و هیئت‌های اجرایی پس از تایید یا رد صلاحیت موظفند نتیجه را به هیئت‌های نظارت ارجاع داده و آنها نیز موظفند ظرف مدت ۲ روز صلاحیت كسی كه می خواهد حوزه انتخابیه‌اش را تغییر دهد بررسی كند. كه البته در صورت داشتن صلاحیت داوطلب می‌تواند در زمان قانونی، كار تبلیغات خود را آغاز كند و در صورتی كه صلاحیت ‌داوطلب رد شد می‌تواند به حوزه انتخابیه‌ای كه ابتدا در آنجا ثبت نام كرده بازگردد.»