Wednesday, June 06, 2007

مزه خوشبختی

The Siesta by Vincent van Gogh


پژواک درباره خوشبختی متنی نوشته بود که میخوام چیزی دربارش بگم ..


میخوام یه تغییر کوچیک تو اون نظریه بدم .. به نظرم خوشبختی ميتونه چيزی باشه برای يه لحظه .. و تو اون لحظه اس که می تونی بفهمی واقعا خوشبختی يا نه ! حتی اگه بعدها بهش فکر کنی و بگی مسخره بوده يا کوچيک يا بی اهميت .. اما همون لحظه اس که تعيين می کنه که خوشبخت بودی. احساسی که تو اون لحظه داشتی ... و مجموعه ای از همين لحظات هستن که خوشبختی رو تاييد می کنن و اينجور نيست که بايد در آخرين لحظه زندگی به تمام لحظات قبل برگردی و چک کنی که آيا خوشبخت بودی يا نه ! شايد وقتی که پیر شدی از نظرت ایستادن منتظر یه نفر و از دست دادن یه فیلم مهم ارزشش رو نداشته باشه، اما فقط تو همون لحظه ای که اونجا ایستادی می تونی داشتن خوشبختی رو تاييد کنی نه چندين سال بعدش ... مثلا من الان دارم به چند تا از آهنگ های فیلم های WKW گوش میدم.. و من میگم که الان این لحظه برای من یه جور خوشبختیه :)



1 comment:

Anonymous said...

yek bande khodai migoft:ma momkene hichvaght be khoshbakhti naresim ama mitunim be ehsase khoshbakhti beresim.bahat movafegham khoshbakhti tu lahze hayi ke be zaher bi ahamiat mian ghayem shode!khoshbakht tarin adam kasie ke tu un lahze ha bedune khoshbakhte! va uno ba hame vojoud hes kone!