Wednesday, May 07, 2008

دین، حقیقت به جای خرافه


اول بگم که خوندن این پست رو برای کسانی که اعصاب ندارن توصیه نمی کنم چون خودم با کلی حرص و اعصاب خورد شده نوشتمش ! بیشتر خواستم خودم رو تخلیه کنم تا اینکه نتیجه مردم پسندی داشته باشه !!

سریال «کلید اسرار» رو کی میبینه ؟
من هم اگه چند باری دیدم بیشتر به خاطر این بوده که خواستم یقین کامل (از اون مدل یقین حضرت ابراهیم) پیدا کنم که چقدر میتونه چرند باشه، و البته کمی هم خودآزاری رو شاید نشه انکار کرد و البته شاید هم بتونم به عنوان بهانه بگم ادب از که آموختی و .. از این حرفا !
اگه دیدین که دیگه جای هیچ حرفی باقی نمی مونه !! ولی اگه تا حالا ندیدین که خوش به حالتون، در توضیح بگم که یه چیزی تو مدل های سریال حوادث باور نکردنیه، تو اون سریال چیزهای ماورائی و تخیلی نشون میدادن و مثلا از زمین و زمان یه اتفاقایی می افتاد که از تعجب شاخ که هیچ دم و تیغ و همه جور چیزی در میاوردی ! از نظر من که سری فیلم های ماتریکس در مقایسه با اینا یه جور فیلم مستند محسوب میشه !!!!
حالا باز نکته مثبتی که اون سریال (حوادث باورنکردنی) داشت این بود که می گفتن نمیشه فهمید که دلیل این اتفاقات چیه و به دلایل ماورائی و تخیلی و موجودات فضایی و خون آشامان و گرگینه ها و ... برمیگرده که خب میتونستیم با خیال راحت از اینکه داریم یه چیز سرگرم کننده و تخیلی می بینیم بشینیم پای تلویزیون و حوادثی رو که میبینیم به حساب تخیل نویسنده یا دروغ گفتن شاهدان جریان بذاریم یا اینکه خیلی راحت فرض کنیم یه جنبه ای از موضوع در نظر گرفته نشده.
ولی تو این سریال (کلید اسرار) خبری از اینا نیست، بلکه تمام حوادث بر اساس روایات و نظرات اسلامی و الهی (بهتره بگم اخلاقیات دینی) بیان میشه !! و از این گزاره های نیمه دینی-اخلاقی برای توجیح تخیلات سازندگان فیلم استفاده شده که هم برای دین زشته هم برای دینداران ! اینکه مثلا اگه نام خدا رو بیاریم اونوقت پول ما هیچ طوریش نمیشه حتی اگه اونو بندازیم دور باز هم پرواز میکنه و برمیگرده توی صندوق و تازه آثار گل و لای خیابون هم روش هنوز مونده !!! یا مثلا صبح و شب ارواح و اشباح آدم های مختلف یا کسانی که به شکل آشناهای ما در اومدن در خیابون و کوچه و خونه راه میرن تا ما رو به خاطر کار خوبمون تشویق کنن و نشونی یه گنج رو بهمون بدن یا به خاطر کار بدمون از ما انتقام بگیرن و باعث بشن تو جاده ماشینمون چپ کنه !!!
بدتر از همه اینه که سعی نمیشه این اتفاقات عجیب جلوه داده بشن تا ما به عنوان یه فیلم بهش نگاه کنیم یا در بعضی از موارد هم به شکلی بیان میشه که اصلا نمیشه فکر کرد که منظور بیان مساله ای اخلاقی از طریق ابهام و ایهام و کنایه و استعاره و این چیزا بوده و مثلا به خودمون بگیم خواسته بگه کار خوب کنی خیر میبینی.... بلکه با قاطعیت و اطمینان توش نتیجه گیری میکنن و دلیل و مدرک هم میارن و میگن این اتفاق حتما افتاده و همیشه هم میافته و همینجوری هم میافته و غیر از این هم نیست ! یعنی انگار حتما به یه آدم خوب درست در لحظه ای که احتیاج داره، یه کمک قلنبه و خفن از یه طریق عجیب و غریب میرسه که حتی شاید بوسیله یه آدمی که پنجاه سال پیش مرده انجام بشه !!! و در این هم هیچ شکی نیست !!! یا مثلا اگه یه نفر که از دست کسی خیلی ناراحته و حق هم داره، تو خونه خودش و تو دل خودش بگه خدا تو رو بکشه، درست در همون لحظه فرد مذکور در خونه خودش که مثلا تو یه شهر دیگه هست به شکلی غریب و نامشخص جابجا میمیره !
اگه اینجور بود که الان دنیا آباد بود و دیگه نه پیامبر لازم بود و نه عدالت و نه قانون و ... ! بگذریم..

حالا این همه خرافه و داستان های تخیلی بی سر وته کافی نبوده که چند روز پیش دیدم زیرنویس کرده که مردم داستان های عبرت آموز از زندگی خودشون رو برامون بفرستن که میخوایم یه سریال درست کنیم !
خدا به خیر بگذرونه، تو ایران که همینجوریش هم دست به داستان درست کردنمون بد نیست حالا چه آشی پخته خواهد شد !
از نظر من این خیلی زشته که مواردی رو که نمیتونیم با منطق و ادله و عقل به کسی اثبات کنیم (یا اصلا موضوعات منطقی نیستن) بخوایم با داستان و ترسوندن و خرافه و تخیل به خورد مردم بدیم. تازه از دین هم مایه بذاریم تا چنین موضوع منطق پذیری (دین) رو به شکلی تخیلی و افسانه ای و مرموز نشون بدیم.
به نظرم اگه کسی برای دین و مذهب ارزشی قائل باشه باید نسبت به این نگاه های خرافی و تخیلی و غیرواقعی و غیرمستدل حساسیت به خرج بده.

پ.ن. البته فقط خواستم در اینجا میزان انزجار خودم رو از این نوع تبلیغ غیر منطقی بیان کنم وگرنه زیادی حرفی نیست !!! بازم خوبه که زیاده حرفی نبود !

5 comments:

Neda said...

به نظر من که حوادث باورنکردنی خیلی قشنگ بود. همون طور که گفتی هیچ ربطی هم به دین و خدا و پیغمبر نداشت. از همه چیز باحال تر هم آخرش بود که می گفتن کدوم راست بود و کدوم نبود! ولی این سریاله چرنده. از همه چیز بیشتر از این حرصم می گیره که خیلی ها می گن : خیلی قشنگه! بعد وقتی اعتراض می کنی که چرنده و هیچ وقت از این اتفاقا نمی افته می گن همش راسته!!! فکرکن چقدر آدم باید احمق باشه که باور کنه یه همچین چیزهایی اتفاق می افته!! یعنی پیش خودشون نمی گن که اگه واقعا اتفاق می افته چرا در طول زندگیشون حتی به یه مورد مشابه برنخوردن؟!

ehsan said...

آره اون خیلی بهتر بود.
آره تازه می گفت که اینجور تعریف کردن نه اینکه به فلان دلیل حتما اتفاق افتاده !!
ممکنه یه اتفاقای عجیب یا اخلاقی تو دور و بر ما بیافته ولی هیچوقت به این شکلی که تو این سریال میگه اتفاق نمیافته، نمیدونم هم چه اصراری داره که تو هر قسمتی یه روح و شبح آدم مرده حتما بیاد.
همین دیروز یه قسمتش رو داشتم میدیدم که یه نفر تو راه خونه دوستش یه پیرمرد رو سوار میکنه میبره مسجد همین باعث میشه که از خطری که تو خونه دوستش بود نجات پیدا کنه، ولی آخرش معلوم میشه که پیرمرد 4 سال قبل مرده !!!
خب حالا همین پیرمرد اگه زنده بود مگه چی میشد ؟ نمیشد نکته اخلاقی گرفت ؟
زورکی میخوان به ماوراء الطبیعه ربط بدن، همین میشه که گندش در میاد !
خب میخوای پند اخلاقی بدی راحت بده، دیگه چرا باید پای ارواح رو بکشی وسط ؟!؟!؟! والا

Anonymous said...

به هر حال همین که بالاخره اعتراف کردی که خود آزاری داری، خوشحالم. تو همچنان می شینی این سریاله رو می بینی؟!

ehsan said...

:))
خب درباره خودآزاری که، یه مدلاییش رو دارم !
البته یه جورایی تو چیزایی که دلم بخواد خودآزاری دارم، یعنی خودم انتخاب می کنم و موضوعش رو هم باید دلم بخواد.
این سریال رو که همیشه نمی بینم، ولی بعضی وقتا که می بینم داره نشون میده میشینم ببینم دیگه چه خالی بندی هایی می خواد بکنه ، و خدا رو شکر هیچوقت هم منو مایوس نکرده تا حالا
;) :D
کلا چیزایی رو که بشه ببینم و بعد راجع بهش ایراد بگیرم و نق بزنم و غر بزنم و هی شاکی بشم، می بینم ! اذیتم می کنن ولی دو تا فایده دارن، یکی اینکه مطمئن میشم که وقتی از چیزی بد میگم حق دارم و راجع بهش اطلاع دارم، یکی هم اینکه همین که می بینم و توی ذهنم بیشتر و بیشتر ایراد میگیرم و نقد می کنم و جنبه های منفیش رو می بینم یه جورایی تمرین میشه، احساس می کنم دارم درباره اون موضوع بیشتر چیز یاد می گیرم. مثلا اینکه خودم از این کارا دیگه نکنم !
;)
و اینکه روی موضع خودم و نظر و حرف های خودم بیشتر فکر می کنم و شاید بتونم دلایل بهتر و موثقتر و منطقی تری بدست بیارم. یه جورایی تمرین نقد و بحث و فکر کردنه !
اینکه شد سه تا !!! :))

Anonymous said...

به هر حال منطق دین (اگه بشه منطق خوندش!) همینه و کاریش نمیشه کرد

-جز اینکه بندازیش سطل آشغال البته!ه-