Monday, February 22, 2010

اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو


اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو
هیچ روزنامه نگاری در جمهوری اسلامی به دلیل اعتراض و یا حضور در تجمع در زندان به سر نمی برد!



شبکه جنبش راه سبز(جرس): جمعی از خانواده های روزنامه نگاران زندانی در دیدار با سیدمحمد خاتمی،رییس جمهوری پیشین ضمن بیان نگرانی های خود در باره تعداد زیاد روزنامه نگاران زندانی و صدور احکام سنگین برای آنها، به طور مشترک به گفته های محمدجواد لاریجانی، رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه که گفته بود هیچ روزنامه نگاری در جمهوری اسلامی به دلیل اعتراض و یا حضور در تجمع در زندان به سر نمی برد،اعتراض کردند.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» در این دیدار مهسا امرآمرآبادی، روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات بیش از دو ماه در زندان بوده و اکنون با قرار وثیقه آزاد است با اشاره به انتقال همسر روزنامه نگارش به زندان رجایی شهر گفت: قوه قضاییه حتی اصل تفکیک زندانی ها براساس جرائم شان را رعایت نمی کند و اکنون مسعود با شش قاتل حرفه ای هم بند است."
وی دربخش دیگری از سخنانش گفت: آقای خاتمی! ما نگرانیم! نگرانیم که دوباره روزنامه نگاران قربانی شوند. تجربه هشت سال اصلاحات نشان می دهد که روزنامه نگاران آسیب زیادی دیده اند. ما نگران همه زندانی های سیاسی هستیم اما این واقعیت را هم نمی توانیم کتمان کنیم که قشر روزنامه نگار را نسبت به برخی دیگر از اقشار آسیب پذیرتر می دانیم که این آسیب پذیری به شرایط این حرفه در کشورهایی مثل ما باز می گردد. ما امیدواریم به دلیل آسیب پذیرتر بودن مان توجه ویژه ای به مسائل روزنامه نگاران زندانی بشود. ما می دانیم که فعالان سیاسی که روزی جزو حکومت بودند در زندان نخواهند ماند، اما چه بر سر روزنامه نگاران که مستقل از حکومت هستند، خواهد رفت."
سپهرناز ابوذرپناهی، همسر سعید لیلاز از دیگر روزنامه نگاران زندانی نیز در این جلسه نسبت به حکم سنگین صادر شده برای همسرش اظهار نگرانی کرد و گفت : سعید وظایفش را به عنوان یک روزنامه نگار منتقد همواره در چارچوب قانون اساسی انجام داده است و همواره دلسوز نظام جمهوری اسلامی و ایران بوده و من نمی دانم چگونه به او حکم نه سال زندان داده اند.اگر انتقاد می کرد به خاطر اصلاح امور جامعه بود .او سالهای زیادی نیز به عنوان یک مدیر در این کشور خدمت کرده است اما حتی برای نوشتن لایحه دفاعیه اش در زندان قلم و کاغذ در اختیارش قرار ندادند و به همین دلیل نتوانست از خودش آنطور که لازم بود دفاع کند ."
همسر لیلاز گفت" :همسرم همچنان از امکانات رفاهی در زندان بی بهره است و هنوز حتی حاضر نمی شوند یک خودکار بیک در اختیارش بگذارند ،کتاب و سایر امکانات که بماند."
دختر حمزه کرمی با اشاره به اینکه پدرش مدیر وب سایت جمهوریت بوده است ،گفت":ما همچنان در شوک صدور حکم شانزده سال زندان و شش میلیارد تومان جریمه نقدی برای پدر خود هستیم .چیزی که هرگز در مغز ما نمی گنجد."
خانم کرمی اضافه کرد ":پدرم سی سال برای نظام جمهوری اسلامی خدمت کرده است .حتی این هشت ماه گذشته که در زندان بوده ، حقش نبوده چه برسد به اینکه اکنون به شانزده سال زندان محکوم شده است.ما نگران سلامت پدرمان هستیم .او اکنون در بند 240 زندانی است و حتی از امکان هواخوری بی بهره است."
شهرزاد کریمان ،مادر شیوا نظرآهاری ،وب نگار و فعال حقوق بشر نیر در این دیدار گفت ":شیوا در حوادث پس از انتخابات برای دومین بار است که بازداشت شده و تا همین دو روز پیش در سلول انفرادی بود.دخترم روحیه ای کاملا قوی دارد و می گوید مشکلی برای تحمل زندان و انفرادی طولانی ندارد ،ناراحتی اصلی ام این است که چرا او را به سازمان منافقین وصل کرده اند .سازمانی که به قول مهندس موسوی یک سازمان مرده است و حالا مسوولان قضایی ما با نسبت دادن اتهام بی اساس ارتباط فرزندان ما با آنها ،این سازمان را زنده کرده و باردیگر بر سر زبانها انداخته اند."شیوا می گوید "من حاضرم زندان طولانی مدت را به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری و حقوق بشری ام در زندان بمانم و نه به خاطر انگ ارتباط با سازمان مجاهدین خلق."
ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار دیگری که در این جلسه حضور داشت یا اشاره به صدور حکم سنگین زندان برای همسرش ،بهمن احمدی امویی و دیگر روزنامه نگاران زندانی گفت :آقای لاریجانی گفته اند روزنامه نگاران به خاطر تخریب اموال عمومی در زندان هستند و نه به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری شان .اما به عنوان مثال باید بگویم تمامی اتهامات همسر من که بر اساس آن محکوم شده مطبوعاتی است و این کاملا در پرونده قضایی او مستند است . مصداق مهم ترین اتهام او که منجر به صدور پنج سال حکم زندان برای او شده ،مربوط به مسوولیتش در سایت خرداد نو است .آیا فعالیت در یک سایت فعالیت رسانه ای نیست و تخریب اموال عمومی است؟با مروری بر اتهامات سایر روزنامه نگاران نیز خیلی راحت قابل تشخیص است که اتهام های آنها نیز به خاطر فعالیت های رسانه ای شان بوده است و نه به قول آقای لاریجانی تخریب اموال عمومی."
ژیلا بنی یعقوب با اشاره به زندانی بودن بیش از شصت روزنامه نگار در ایران گفت :"متاسفانه این بار نیز در یک جنیه منفی پیشتاز شده ایم و حتی رکورد چین را در این باره شکسته ایم که با بیش از یک میلیارد جمعیت ،23 روزنامه نگار در زندان دارد .این در حالی است که در حوادث پس از انتخابات پیش از یکصد روزنامه نگار بازداشت شده اند که تعدادی با وثیقه ازاد و در انتظار برگزاری دادگاههای خود هستند و ببش از شصت نفر نیز در زندان اند.هرچند گزارش های تایید نشده خبر از زندانی بودن هشتاد روزنامه نگار می دهد ."
پدر فواد شمس که سالها در جبهه های جنگ حضور داشته و همرزم محمد علی خلیلی فرماندار پاوه بوده ، نیز در پاسخ به اظهارات محمد جواد لاریجانی گفت" :پسر من نمونه روزنامه نگاری است که تنها جرمش وبلاگ نویسی است و نمی دانم چطور آقای لاریجانی به راحتی زندانی بودن این همه روزنامه نگار را به خاطر حرفه شان منکر می شود."
آقای شمس با ارئه گزارشی از وضعیت فررند روزنامه نگارش گفت ":بارجوها به فرزندم می گویند تو جرمی مرتکب نشده ای اما اگر آزادت کنیم ممکن است مرتکب جرم شوی"
وی با بیان اینکه به فرزندش افتخار می کند ،گفت ":فرزند من یک انسان آزاد است و اگر ازاده نبود اصلا الان در زندان نبود .انسان هایی که این روزها در زندان اند ،به خاطر آزادگی شان به زندان افتاده اند."
فرزندان کیوان صمیمی دیگر روزنامه نگار در بند نیز خواستار توجه ویژه مسوولان به وضعیت روزنامه نگاران زندانی شدند و گفتند :"روحیه پدر ما در زندان بسیار عالی و مقاوم است و بارها گفته که هیچ مشکلی برای تحمل زندان های طولانی تر ندارد."
پروین تاجیک ،خواهر عبدالرضا تاجیک دیگر روزنامه نگاران زندانی نیز در این جلسه گفت ":در دیداری که با دادستان تهران آقای جعفری دولت آبادی داشتم ایشان به من گفت برادر شما (عبدالرضا تاجیک) حاضر نیست از مواضع اش کوتاه بیاید . معلوم است هنوز زندان رویش اثر نگذاشته ، بنابراین فعلا در زندان می ماند تا افکارش تغییر کند .از دادستان پرسیدم منظورتان چیست که گفت تاجیک از نهضت آزادی و کانون مدافعان حقوق بشر حمایت می کند و با منتظری و کروبی نیز ملاقات داشته است. وقتی دادستان اینها را به عنوان موارد اتهامی می گفت ، مانده بودم چه بگویم. آیا این دلایل باعث شده برادرم دو ماه ممنوع الملاقات باشد؟ آیا اصلا این موارد را می توان اتهام محسوب کرد؟ هرچند در مقام خواهر از برادرم در این جلسه دفاع کردم و به دادستان نیز گفتم که رضا فردی صادق و درستکار است و همیشه با نگاهی انتقادی سعی می کرد اوضاع جامعه را بهتر کند. جامعه ای سالم است که در آن نقد وجود داشته باشد . "
فرنوش امیرشاهی ،هسر وحید پوراستاد روزنامه نگاری که در موج بازداشت های پیش از بیست و دوم بهمن ماه بازداشت شده ،گفت ":واقعا نمی توانم دلیل بازداشت همسرم را درک کنم .وحید آنقدر محتاط و درچارچوب قانون عمل می کند که همواره از سوی همکارانش به محافظه کاری و حتی سانسورچی بودن متهم شده است .حال وضع به جایی رسیده است که انسان ملایم و محتاطی مثل او هم در این سیستم تحمل نمی شود."
همسر مرتضی کاظمیان نیز در این جلسه خطاب به خاتمی گفت" :یک عده در این کشور از مصونیت آهنین برخوردارند و به خود اجازه می دهند هر اتهامی را به دیگران بزنند و در برابر هیچ مرجعی هم پاسخگو نباشند.
وی افزود ": در این کشور ،از دوران مشروطه تاکنون ،سر روزنامه نگاران در عروسی و عزا بر دار شده است .هیچ وقت نتوانسته اند به روزنامه نگاران اتهام اخلاقی یا مالی بچسبانند ،آنها گناهی چز انجام وظیفه حرفه ای شان ندارند بویژه که چون روزنامه نگارانی مستقل و حرفه ای هستند نگاهی انتقادی به مسائل دارند."
پدر ساسان اقایی نیز در همین جلسه گفت":اتهامات فرزند من کاملا مطبوعاتی است و حتی به خاطر مقاله ای که در سن سیزده سالگی در یکی از روزنامه ها نوشته است در این دوره تحت فشار و بازجویی شدید قرار گرفته است.روزنامه نگاران خیلی مورد بی مهری دولت مهرورز قرار گرفته اند."
همسر علی حکمت روزنامه نگاری که سالها فعالیت روزنامه نگاری نداشته و در عرصه کشاورزی فعالیت می کرده است ،نیز گفت ":همسرم ببش از پنجاه و دو روزاست که در سلول انفرادی ویژه است که نمی دانم منظورشان از این ویژه چیست اما ظاهرا شرایط نامناسب تری نسبت به سایر انفرادی ها دارد.در این مدت تنها یکبار موفق به ملاقات با او شده ایم."
فرزندان بدر السادات مفیدی ،دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز از و ضعیت نامناسب این روزنامه نگار دربند برای خاتمی گفتند که هم اکنون در بند متادون زندان اوین نگهداری می شود . بندی که به گفته خانواده او از شرایط نامناسب بهداشتی و رفاهی برخوردار است
خانواده این روزنامه نگار گفتند که این بند از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی محروم است و همچنین داروهای این روزنامه نگار که مبتلا به بیماری خونی است به او داده نشده است.
همسر محمد جواد مظفر نیز از اینکه همسرش همچنان در سلول انفرادی است ،اظهار نگرانی کرد و گفت که به شدت نگران شرایط جسمی و بیماری مظفر است و هیچ کس جوابگوی نگرانی های آنها نیست
مادر مهدی محمودیان نیز گفت ":اتهامات فرزند من کاملا مطبوعاتی است و به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری در زندان است و همچنان پس از شش ماه در بلاتکلیفی کامل به سر می برد."
مادر کوهیار گودرزی وب نگار نیز از آخرین وضعیت فرزندش گفت:اینکه دو ماه از بازداشتش می گذرد ولی از آزادی اش خبری نیست و جرمی جز فعالیت حقوق بشری از طریق کمیته گزارشگران حقوق بشر نداشته است . اما با این همه این وب نگار جوان را تحت فشار قرار داده اند تا به اتهام محاربه اعتراف کند ."
مهدیه محمدی همسر احمد زید آبادی نیز تاکید کرد :" این روزنامه نگار که هیچ جرمی جز فعالیتهای روزنامه نگاری و نوشتن مقالات انتقادی در چارچوب قانون اساسی نداشته اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد . و حکم بسیار سنگینی نیز به او داده شده که برای بسیاری غیر قابل باور است .آیا با روزنامه نگاران مستقل در هر دوره ای باید چنین برخوردهایی شود ."


اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو



Saturday, February 13, 2010

Green M

میدان آزادی بمناسبت دهه فجر چراغانی شده بود و در کنار چراغ های زرد و قرمز جای رنگ سبز خالی مانده بود.

سبز یکی از رنگ های پرچم ما و همیشه زنده خواهد ماند.

تاریخ عکاسی : 14 بهمن 1388

Thursday, February 11, 2010

چرا در نتیجه انتخابات تردید دارم ؟


دليل نوشتن اين متن به چند مورد باز مي گردد. با توجه به روحيه آقاي احمدي نژاد که پس از 60 سال هولوکاست و موضوع مرگ ميليون ها انسان را در آنسوي دنيا زير سوال مي برد و اين حق را بخاطر دانشگاهي بودن به خودش مي دهد من هم بعنوان يک دانشجوي ايراني تصور مي کنم اين حق را داشته باشم که درباره انتخابات چند ماه قبل کشورم سوال کنم و از آنجا که آقاي احمدي نژاد زير سوال بردن مرگ ميليون ها انسان را جرم نمي داند فکر نمي کنم سوال درباره مرگ چند کاغذ انتخاباتي جرم بزرگي باشد.
به عنوان یک ایرانی که در انتخابات شرکت کرده و به آقای موسوی رای داده ام و رای من یه عنوان رای به نظام و نشانه اعتماد به حکومت تعبیر شده است، فکر می کنم که منطقی است این اعتماد با پاسخ منطقی و درست به سوالات و تردید ها تایید شود. اگر 40 میلیون رای دهنده با آراء خود اعتماد خود را به نظام نشان داده اند پس در مقابل هم اعتماد حکومت به مردم و سوالاتشان حداقل توقع آنهاست. نمی شود رای دهندگان را پس از یکروز از حامیان نظام به بدخواهان نظام تغییر نام داد.

تا کنون و پس از گذشت بيش از هفت ماه از برگزاري انتخابات هنوز توجيه درست و حسابي درباره صحت انتخابات نشنيدم و اظهار نظر مسئولان تنها اينست که شوراي نگهبان نظارت داشته و در جمهوري اسلامي تقلب نمي تواند رخ دهد.
مي دانيم که برخي اعضاي شوراي نگهبان پيش از انتخابات و در حين آن از يک کانديدا به شدت حمايت کردند و حتي براي تبليغات انتخاباتي وي سخنراني کردند, در حاليکه براي يک بازي فوتبال مثلا فينال جام جهاني بين ايتاليا و فرانسه از عقل بدور است که داور فرانسوي انتخاب شود! معصوم دانستن آنها نيز خطا است. متاسفانه بررسي شکايت کانديدا ها هم به خود شوراي نگهبان و کساني واگذار شد که به حمايت بي قيد از يک کانديدا شهره بودند و پيش از بررسي به صراحت از عدم امکان تقلب سخن گفته بودند. از يک طرف کسي که به امکان تقلب هيچ اعتقادي ندارد و حکمش را صادر کرده چگونه ممکن است در بررسي پرونده دقت به خرج دهد؟ از طرف ديگر هيچ گاه يک مظنون نمي تواند رياست دادگاه پرونده خودش را بعهده داشته باشد و نمي توان ناظر و مجري را يکي گرفت. بازشماري آراء در حقيقت در جواب به ظن درباره انتخاباتي است که ناظرش شوراي نگهبان بوده و آن را پيشتر تاييد کرده, پس بعيد است که شوراي نگهبان صحت کار خودش را مورد سوال قرار دهد!
نکته ديگر تقلب در جمهوري اسلامي است که نشدني نيست. جمهوري اسلامي حتي اگر توسط پيامبر اکرم(ص) هدايت ميشد باز هم بايد توجه مي کرديم که عاملين و مسئولان و کارکنان اين نظام مردم عادي مي بودند که اگر فرض بر نيت خيرشان هم باشد حداقل جايز الخطا هستند. از طرف ديگر همين شوراي نگهبان پيشتر در انتخابات ديگر صندوق هاي بسياري را با دلايل مختلف باطل کرده بود و در انتخابات مجلس سوم در زمان حضرت امام (ره) هم بحث تقلب پيش آمده بود و آن موقع کسي نگفت در جمهوري اسلامي امکان تقلب به هيچ وجه وجود ندارد.
سوالات بسياري درباره روند انتخابات مطرح شده که اغلب بي پاسخ مانده اند, اين سوالات مقاطع زماني تبليغات کانديداها, در حين انتخابات تا شمارش آراء و بخش مهم ديگر هم پس از انتخابات و صحبت ها و برخورد مسئولان با اين موضوع را شامل مي شوند. اين چند سوال هم به آنها اضافه مي شوند.
1. برخلاف گفته مسئولان که آقاي موسوي را مسئول شک مردم به نتيجه انتخابات مي دانند, شک من به نتايج انتخابات از همان شب اعلام نتايج آغاز شد. شب جمعه 22 خرداد 1388 چند ساعت پس از پايان انتخابات اعلام شد که برخلاف انتخابات پيشين اولين نتايج آراء از صبح اعلام خواهد شد ولي ناگهان از نيمه هاي شب صدا و سيما اعلام نتايج انتخابات را آغاز کرد، به اين شكل بسياري از كسانيكه با خيال راحت به خواب رفته بودند از ديدن روند ازدياد آمار ساعات اوليه محروم ماندند. مهمترين مورد شبهه برانگيز از نظر من در همين نحوه افزايش نتايج است كه درصد راي هر نامزد از 10 ميليون راي ابتدا تا انتهاي راي گيري هيچ تغييري نكرد. در اينجا بحث درباره اينکه مثلا دو ميليون راي به آراء قبلي اضافه مي شوند و بنابراين در نتيجه تغيير چنداني ايجاد نمي کنند خطا است, زيرا در صورتيكه آمار هر بار اعلام راي را از اعلام دفعه قبلش كسر كنيم به نتايج تفکيکي درصد راي نامزد ها در ساعات مختلف مي رسيم که با تعجب مي بينيم ثابت باقي مانده است! اين مورد به تنهايي امکان دست بردن ناشيانه در راي ملت را محتمل مي كند.



يعني بدون توجه به اينكه راي از حوزه هاي کوچکتر شامل روستاها(در ابتدا) تا حوزه هاي بزرگ شهري(در انتها) شمرده شده يا اينكه كدام مناطق كشور شمارش شده اند آقاي كروبي همواره دقيقا 0.88 درصد آراء را كسب كرده اند و اين عدد تنها در صدم درصد تغيير مي كند. همين امر براي سه نامزد ديگر نيز صحت دارد يعني با تغييرات بسيار جزئي و حداكثر در حد يک يا دو درصد اين آمار نوسان دارند. چگونه مي توان باور كرد كه توزيع آراء در روستاها مانند شهر ها باشد يا اينكه در شمارش آراء از سراسر کشور و صندوق هاي تصادفي مناطق محلي گوناگون کشور هيچ تفاوت راي نداشته باشند و همان نسبت راي مثلا فلان روستاي جنوب كشور با شهرهاي تبريز و مازندران و لرستان و اصفهان متناسب باقي بماند؟ امكان وقوع اين مورد تقريبا غير ممكن است! حتي اگر روزي با بخشنامه دولتي از ملت بخواهيم در امري دخالت کنند عوامل گوناگون تاثير مي گذارند و نتيجه هيچگاه در سراسر کشور 100درصد يکسان نخواهد بود چه برسد به انتخابات که هر فرد براي خودش نظري دارد.
2. اتفاق بامزه اي هم در حين اعلام نتايج رخ داد و راي آقاي رضايي در ميانه هاي اعلام آراء، ساعت 1:30 ظهر، ناگهان 45135 عدد كاهش يافت درحاليكه راي سه نامزد ديگر با همان نسبت قبلي افزايش مي يافت. يعني علاوه بر اينكه راي جديدي پس از ساعت ها شمارش به آن اضافه نشد (ساعت قبلي اعلام راي 9 صبح بود) بلكه 45 هزار راي نيز از دست دادند، البته اين توجيه مي شود که احتمالا صندوق هايي باطل شده اند, اما اگر به سخنان آقاي دانشجو (رييس ستاد كشور) توجه کنيم که مدعي شدند هر بار قبل از اعلام آراء صندوق ها به تاييد نماينده شوراي نگهبان مي رسند و سپس اعلام مي شوند، نتيجه مي گيريم كه شوراي نگهبان پس از تاييد برخي صندوق ها دوباره پس از چند ساعت آنها را باطل اعلام كرده است و اين با نظر شوراي نگهبان که بعدا گفت اين انتخابات هيچ مشکلي نداشت و سالم ترين انتخابات بود چندان جور در نمي آيد.
3. ستاد انتخابات تا قبل از پايان شمارش به هيچ عنوان حاضر نشد تعداد كل راي دهندگان را به طور قطعي اعلام كند. از ابتداي شمارش آراء ميزان مشاركت مردم از 70 درصد، 75 درصد، 80 درصد اعلام شد تا در پايان به 85 درصد رسيد! چگونه مي شود كه ستاد انتخابات تعداد تعرفه راي هاي استفاده شده را نداند؟ در حاليكه اولين چيزي كه در شعبه هاي اخذ راي مي تواند شمرده شود تعداد تعرفه هاي مصرف شده است. اين روش عمل باعث شد تا اين سوال پيش آيد كه گويا ستاد انتخابات تمايلي به اعلام قطعي تعرفه هاي مصرف شده نداشته است.
4. تا ساعات نزديک صبح در آمارها صحبتي از راي باطله نبود و مجموع آراء نامزد ها با كل آراء اعلام شده مساوي بود و ناگهان با بيش از 400 هزار راي باطله مواجه شديم كه آقاي كروبي را در بين چهار نامزد به مقام پنجم رساند. گويا مسئولان فراموش کرده بودند که راي هاي باطله نيز جزو آراء گرفته شده انتخابات است و اين گونه عملکرد شتاب زده و پر اشتباه همراه با کسر و اضافه به قدر كافي شک بر انگيز بود.
5. به اين شتاب زدگي و اشتباهات مکرر اين مورد را بايد اضافه کرد كه پس از تبريک آيت ا... خامنه اي درباره نتايج انتخابات, افزايش آراء تا ساعاتي بعد ادامه داشت. احتمالا مسئولان وزارت كشور آراء ايرانيان مقيم خارج را فراموش کرده بودند و زودتر خبر پايان شمارش را به بيت رهبري اعلام کرده بودند.
6. تا چند روز بعد از اعلام نتايج، ستاد انتخابات نتايج راي گيري را به تفكيك استان ها اعلام نكرد و به آمار كلي بسنده كرده بود، درحاليكه در دوره هاي قبل آراء در هنگام اعلام نتايج به تفكيك استان بيان مي شدند. چگونه شمارش تمامي آراء به سرعت و در كمتر از يك روز انجام مي شود ولي هنوز آراء حوزه ها به تفكيك مشخص نيست و براي اينكار چند روز وقت لازم بوده است؟ منطقي اينست كه ابتدا راي ها در حوزه ها و شهرها مشخص و قطعي شده و سپس در قالب كلي آراء كشوري اعلام مي شود و از اينرو اين ليست قبل از اعلام كلي نتايج مشخص مي شود. چند روز وقت براي تهيه چنين ليستي از آراء شهرها تنها تصور مشكوكي از نتايج به ذهن متبادر مي كند.
7. در هنگام بازشماري آراء آقاي جنتي گفتند كه يك بسته اسكناس را هم دوبار بشماريم به يك جواب نمي رسيم. جالب است كه مصداق همين قضيه در راي سراسري و درصدهاي يكسان آراء نامزدهاي رياست جمهوري در نقاط مختلف كشور باعث تعجب ايشان و هيچ كس ديگري نشد!
8. برخي مسئولين با پذيرش جمعيت ميليوني روز 25 خرداد دو رويكرد در پيش گرفتند. يكي از سرداران سپاه گفت كه اين جمعيت دو ميليوني وابسته به منافقين و سلطنت طلبان بوده اند و برخي ديگر گفتند كه اين جمعيت پس از گذشت زمان به تدريج كاهش پيدا كرده اند و از اطراف آقاي موسوي و جنبش سبز دور شده اند و تا جاييكه به چند صد نفر كاهش پيدا كرده اند. فرض بگيريم اين سخنان صحت داشته باشد، اما سوال اصلي اينست كه همين جمعيت ميليوني از كجا آمده است؟ آقاي موسوي 2ميليون راي در تهران داشته و با توجه به شرايط آن روز و عدم صدور مجوز و ساعات كاري كارمندان بسياري از حاميان ايشان نيز حضور نداشته اند. پس اين جمعيت ميليوني به چه كسي راي داده بوده اند؟ آيا منطقي است كه كساني كه به آقاي احمدي نژاد راي داده اند در روز 25 خرداد براي حمايت از آقاي موسوي به خيابان آمده باشند؟! يكي از مهمترين دلايلي كه سبب شك در انتخابات مخصوصا نتايج انتخابات در تهران مي شود همين حضور حاميان آقاي موسوي در اين روز است، در حاليكه آقاي احمدي نژاد با تبليغات تلويزيوني متعدد و با برنامه ريزي همگاني و هماهنگي رفت و آمد مردم جمعيت به نسبت كمتري را در روز قبلش به خيابان آورده بود و راي دهندگان به آقاي موسوي با وجود نگراني از فضاي امنيتي و عدم امكان اطلاع رساني وسيع حضور گسترده اي داشتند.
شك مردم به نتيجه انتخابات ترديد عقلاني است و سوال از مسئولان خواسته قانوني مردمي است كه راي داده اند و از رايشان به اعتماد به نظام تعبير شده و آنها هم مي خواهند از نتيجه راي خود اطمينان يابند و پاسخ به مردم در جهت اعتمادسازي محسوب مي شود. شواهد قبل و حين انتخابات و اصرار مسئولان كه از همان ابتدا اين انتخابات را سالم ترين انتخابات جهان دانستند بر شك و ترديد مردم افزود و در مقابل بجاي پاسخ هاي عقلاني و شنيدن سخنان مردم و نمايندگانشان با جملات تحكم آميز روبرو شدند كه تقلب امكان ندارد.
پاسخگويي جزو اولين حقوق مردم بر حكومت است و بنا به گفته رهبري وظيفه تمامي مسئولان است.

* بیشتر متن این نوشته در همان هفته اول پس از انتخابات نوشته شده است(هفته آخر خرداد ماه 1388)

الهام : اعتراف مي کنم که اشتباه کردم

الف - خودداري وزارت كشور از پاسخگويي به 12سوال درباره صحت انتخابات

Monday, February 08, 2010

Made in CHINA

بدون شرح !

Saturday, February 06, 2010

کیهان عینک لازم ندارد


تصویر بالا تشییع پیکر آیت ا... منتظری است و تصویر پایین تششیع پیکر آیت ا... بهجت.

کیهان در مطلب خود بتاریخ سی ام اردیبهشت ماه 88 عزاداران مراسم پایین را میلیونی خطاب کرده +

و همین روزنامه کیهان بتاریخ یکم دی ماه 88 عزاداران مراسم بالا را حداکثر پنج هزار نفر شمرده است ! +

میشود فرض کنیم کیهان خوب بلد نیست بشمرد و مثلا بجای چند میلیون 24 میلیون میشمرد! ولی وقتی دو تصویر به این شکل را به این طریق قضاوت می کند دیگر معلوم می شود که مشکل از شمارشگر کیهان نیست!

اگر به احتمال یک درصد فکر می کردم کیهان به عینک احتیاج دارد حالا فهمیدم هیچ عینکی چاره دردش نیست!

Friday, February 05, 2010

سراومد زمستون


سراومد زمستون، شکفته بهارون
گل سرخ خورشيد باز اومد و شب شد گريزون
کوهها لاله زارن، لاله‌ها بيدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو ميکارن
توی کوهستون، دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توی سينه‌اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره داره
سراومد زمستون، شکفته بهارون
گل سرخ خورشيد باز اومد و شب شد گريزون
لبش خنده نور
دلش شعله شور
صداش چشمه و يادش آهوی جنگل دور
توی کوهستون، دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توی سينه‌اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره داره

Wednesday, February 03, 2010

پيشنهاد لوگو براي روزنامه تهران امروز


در هفته هاي اخير صحبت هايي درباره لوگوي روزنامه "تهران امروز" شده. چند روز قبل آقاي رامين (معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد) اين لوگو را مصداق جنگ نرم دانستند و قبلا هم نشريه پرتو سخن گفته بود كه اين لوگو تصوير زني در حال رقص را نشان مي دهد.
با توجه به اين مباحث و نگراني بابت توقيف اين روزنامه به چنين بهانه اي، به دست اندركاران روزنامه تهران امروز پيشنهاد مي كنم از ميان اين سه تصوير يكي را براي لوگوي اين روزنامه انتخاب كنند.

لوگوي تهران امروز، مصداق جنگ نرم است

تهران امروز: رقصی چنین میانه‌ تهرانم آرزوست!

توضیحات طراح لوگوی "تهران امروز"

لوگوی تهران امروز شبیه زن رقاص است

لوگوی تهران امروز تغییر میکند

تهران امروز: تو نزن تا من نرقصم