Sunday, January 31, 2010

توقيف مطبوعات از نگاه احمدي نژاد


آقاي احمدي نژاد با اعتراض به قوه قضاييه توقيف مطبوعات را نشانه ديکتاتوري دانستند، از اين کار به بگير و ببند نام بردند و گفتند اين جور کارها را قبول ندارند. اولا همينجا از صراحت و دفاع ايشان از آزادي تشکر مي کنم. اما در همين زمينه چندين سوال هم پيش مي آيد.
وقتي آقاي مرتضوي در کسوت دادستان تهران روزانه به توقيف مطبوعات مي پرداخت آقاي احمدي نژاد کجا بودند که چيزي نگفتند و اكنون ايشان را در دولت خود صاحب منصب كردند؟ چرا حالا و پس از توقيف يک نشريه حامي دولت اين سخنان تند را بيان کردند؟ همين ماههاي اخير که روزنامه ها و نشريات بسياري توسط وزارتخانه دولت ايشان توقيف شدند چرا ايشان سکوت کردند؟
اگر توقيف يک نشريه ديکتاتوري است توقيف اين تعداد روزنامه و نشريات ديگر چيست؟ ايشان عملکرد وزارتخانه خودشان را چه مي نامند؟ آزادي مطلق؟
ايشان گفتند "طبق صريح قانون اگر به امام(ره)، رهبري و رييس جمهور توهين شود بايد برخورد شود و برخوردهاي ديگر پذيرفتني نيست." روزنامه اعتماد ملي بدليل چاپ بيانيه آقاي کروبي توقيف شده و اين هفت ماه همچنان در توقيف مانده و روزنامه نگارانش نتوانسته اند براي اين روزنامه دست به قلم ببرند. آيا در اين روزنامه به حضرت امام(ره) يا مقام رهبري يا رياست جمهوري توهين شده بود؟ آيا زندانبانان و بازجويان يک زندان هم مشمول توهين به اين مقامات مي شوند که آقاي احمدي نژاد توقيف اين روزنامه را برخلاف قانون ندانستند و در اين هفت ماه سخني نگفتند؟

آيا از نظر آقاي احمدي نژاد تمام روزنامه ها حقوق برابر دارند؟

بنده اين بگير و ببندها را قبول ندارم، زيرا برخلاف صريح قانون است

دولت مسئول اصلي توقيف مطبوعات است

سوال 20 نماينده از وزير ارشاد درباره توقيف مطبوعات

حافظه تاريخي - روزنامه هاي توقيف شده

توقيف اعتماد ملي غيرقانوني است

گرامي مقدم: دليل توقيف اعتماد‌ملي تيتر يک آن بود

نامه معاون مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مبني بر لغو امتياز روزنامه فرهنگ آشتي

‌مرتضوي دلايل توقيف هم‌ميهن را اعلام كرد

باز هم تعطيلي شرق

شهروند امروز توقيف شد

شهروند امروز به دليل غير واقعي جلوه دادن برخي اقدامات دولت توقيف شد

اطلاعيه سردبير روزنامه كارگزاران پس از توقيف

روزنامه ياس نو توقيف شد

Saturday, January 30, 2010

شريك جرم؟


پس از پخش تصاوير مشكوك از اهانت به تصوير امام(ره) برخي به سرعت انگشت اتهام را به سوي جنبش سبز مردم و سران اصلاحات گرفتند و از آنان به عنوان ضد انقلاب و امام نام بردند. بتازگي سخني از رسول اكرم(ص) خواندم بدين مضمون:

"هر کس عمل زشت دیگران را در دهنها اندازد گویی خود کننده آن کار است."

يادم نمي آيد از اين سيل مدعيان كسي در اعتراض به اقدام صدا و سيما در نمايش توهين به تصوير حضرت امام (ره) و رسانه اي كردن آن حرفي زده باشد يا اعتراضي كرده باشد يا راهپيمايي كرده باشد.

خدا خود از نيت بندگان بهتر آگاه است.

انتقاد و سوالاتي در باب سخنان آقاي حميد رسايي


با گذشت بيش از 7 ماه گويي بيعدالتي در صدا و سيما پايان ندارد. برنامه رو به فردا كه در "به اصطلاح مناظره هايش" طرفداران يك طيف فكري حضور مي يافتند تنها يكبار به شكلي استثنايي مهمان سبز اصلاح طلبي داشت كه ديدگاه مردم را ابراز داشت و به شدت نيز خبرساز شد و پس از آن مناظره ها به سرعت كاهش يافت. بعد از آن از حامي افراطي دولت (آقاي حسينيان) دعوت شد تا با خيال راحت و بدون رقيب به اظهار نظر و بيان ديدگاه ها و اتهاماتش بپردازد و مهمان ديگر (آقاي بروجردي) هم جدا از موافق بودن تقريبا حرف ديگري نزد و حتي به خود زحمت دفاع از خودش را هم نداد. گويا از پيش هماهنگ شده بود تا آقاي بروجردي بگذارد تمام وقت آقاي حسينيان صحبت كند! بدين شكل اين برنامه نيمچه مناظره ديگر كاملا به يك تريبون مخصوص خواص حامي دولت تبديل شد.
اما اين نيز خواسته تماميت خواهي اين طيف را قانع نكرد و در برنامه جديدي با نام ديروز امروز فردا از آقايي رسايي دعوت شد تا به راحتي و در غياب فرد ديگري (حتي مثل آقاي بروجردي موافق!) سخنانش را بگويد و به نام برنامه اي مربوط به انقلاب 57 به توجيه يكطرفه و جانبدارانه خود از وقايع اخير بپردازد.
جداي از سن آقاي رسايي (متولد 1347) در زمان انقلاب، در چنين برنامه اي بايد از كسي كه حضورش در انقلاب براي مردم شناخته شده باشد دعوت ميشد اما معلوم نيست انقلابيون چه شده اند كه بجايشان از حاميان جوان دولت دعوت ميشود! جالب اينجاست كه آقاي رسايي آنچنان با خيال راحت سخن مي گفت كه گويي نگران فهم و شعور مردم نيست و كسي قرار نيست راجع به صحت و سقم حرفهايش حتي اندكي فكر كند!
با خيال راحت دولت اصلاحات را با خروج آيت ا... منتظري از حكومت يكي گرفت و اصلاح طلبان را به خروج از انقلاب محكوم كرد، انگار آيت ا... خامنه اي رهبر انقلاب و شوراي نگهبان در اين 8 سال كاره اي نبوده اند كه يك جريان ضد انقلاب 22 ميليون راي مردم را بدست آورده و 8 سال تمام در اين كشور دولت داشته است! بعد هم از اتفاقات اخير به سومين جريان در سومين دهه نام برد! درحاليكه منشا اتفاقات تنها ترديد مردم در رايي بود كه به صندوق انداختند و در ابتدا جز شعار سوال از انتخابات سخني از مردم نشنيدند. اينگونه كه ايشان از خروج بزرگان از انقلاب نام ميبرد اصلا فكر نكرد كه اين سوال پيش مي آيد كه پس ديگر جز مقام رهبري چه كسي از انقلابيون بزرگ باقي مانده و اين چه جور انقلابي است كه تمام انقلابيون سرشناسش از آن خارج شده اند؟ ايشان اينقدر توان تفكر نداشتند كه بفهمند ادعاي خروج تمام متفكرين و بزرگان انقلاب و خانواده هايش از انقلاب بزرگترين ضربه اي است كه به نظام مي زنند!
آقاي رسايي كار را بدانجا رساند كه در مقام خدايي ظاهر شد و از باطن افراد سخن گفت و گفته هايشان را نيز نپذيرفت. ايشان گفتند كه اكنون تنها دو جريان حاكم است، يكي حامي رهبري كه با قرآن و اسلام و انقلاب است و ديگري كه سخن از اسلام و قرآن و انقلاب مي گويد اما به آن اعتقاد ندارد و انحرافي است! آيا ايشان بر باطن افراد آگاهند؟ آيا جز خدا كسي بر نيت بندگان آگاه است؟ چطور ايشان سخن روشن افراد را انكار مي كنند و ادعا مي كنند كه مقصودشان چيز ديگري است؟
آقاي رسايي سپس از دين صحبت كرد كه برخي مي خواهند بگويند دين حاكميت دين سختي است و دين ديگري هست كه آسانتر است تا مردم كه ذاتا طالب دين آسان هستند به سمت آنان بروند! طبق تفكر ايشان تمام مردم ايران بايد تا بحال از اسلام خارج ميشدند زيرا احكام دين مبين اسلام نسبت به برخي اديان ديگر سختگيرانه و با جزييات بيشتري است و نمي توان گفت اسلام نسبت به بقيه اديان دين راحتي است. جدا از اينكه هر دين سختي خودش را دارد و قواعدي هست كه در هر دين روشن است، ايشان متوجه نشدند كه بحث دين و تفسير از دين دو مورد است! ما كه دو دين اسلام نداريم! ايشان سعي كردند تا مخالفان سياسي خود را مخالفان دين اسلام نشان دهند كه از پايه غلط است. فكر كنم به اين كار نشر اكاذيب مي گويند. البته اين سوال هم براي من پيش آمد كه منظور ايشان دقيقا از سختي چيست؟ يعني عقيده دارند كه تفسيرشان سخت نيست و مخالفان سعي مي كنند تا آن را سخت نشان دهند؟ مثلا اينكه هر كس به خيابان بيايد و اعتراض كند محارب است و بايد اعدام شود، سخت نيست؟ يا مثلا درخواست اعدام محارب در 5 روز خيلي آسان است؟ يا اتهام محارب براي عكاسي از خيابان يا آتش زدن سطل آشغال هم چندان سخت نيست؟! آيا در تصور مردم از آساني و سختي تفكرات، تنها سخن مخالفان نظام تاثير دارد و عملكرد خود مسئولان هيچ اهميتي نخواهد داشت؟ آيا آقاي رسايي فكر مي كنند كه مردم تنها گوش به حرفهاي خارج از كشور دارند و فقط براساس آن تصميم ميگيرند؟
ايشان همچنين از توطئه هاي آمريكا و صهيونيسم سخن گفت و اينكه جريان قتل هاي زنجيره اي هم توطئه مخالفين نظام براي بي آبرو كردن وزارت اطلاعات نزد مردم بوده است! اين ادعا را از چند منظر ميشود بررسي كرد. يكي اينكه در اين جريان كسي مسئوول شناخته شد كه معاون وزير اطلاعات بوده و ادعاي همكاري اين فرد با مخالفين نظام خود وزارت اطلاعات را بيشتر زير سوال مي برد. آقاي رسايي متوجه نيستند كه با اين ادعا كه يك مخالف توانسته در دل يك سيستم امنيتي به اين شكل نفوذ كند توان سيستم را زير سوال مي برند. سوال ديگر اينست كه آيا چند قتل مي تواند آبروي يك سيستم را نزد مردم ببرد؟ آيا با برخورد صحيح با موضوع و شفافيت با مردم و روشنگري درباره قتل ها و رسيدگي به آسيب ديدگان نمي توان از اين اتهام سلب مسئوليت كرد؟ پس آيا با اين ديد ايشان آبروي يك سيستم در دست خودش است؟ نكته مهم ديگر اينست كه وقتي ايشان چنين ادعايي را مطرح كردند آيا به اين مساله دقت كردند كه كساني كه از اقدام متهم دفاع كردند چه وضعي خواهند داشت؟ آيا مدافعين اين اتفاق كه پس از آن در مقام دفاع برآمدند از ديد آقاي رسايي مخالف نظام محسوب مي شوند؟ ايشان خود بيانديشند كه اگر قتل هاي زنجيره اي توطئه مخالفين نظام باشد پاي چه كساني به موضوع كشيده خواهد شد.
ايشان سپس به نكاتي اشاره كردند كه بي توجهي و كم انديشي ايشان را نشان مي داد. ادعا كردند كه چهار جريان سبز در كشور داريم ولي در حين صحبت هايشان پنج جريان سبز را في البداهه اختراع كردند و از سبز مقدس، سبز محترم، سبز معترض، سبز آشوبگر و از سبز منحرف نام بردند.
ايشان با خيال راحت و بدور از هر رقيب و نظر مخالفي به سخنان سر تا پا بي اساسي پرداختند كه هيچ سند و مدركي جز ادعاي شخصي خودشان بر آن وجود ندارد. از سبز محترم صحبت كردند كه به آقاي موسوي راي داده بود و ادعا كردند بايد احترام آنها را نگه داشت درحاليكه نديديم در اين چند ماه احترام راي ايشان نگه داشته شود. از سبز معترض گفتند كه آن هم قابل احترام است اما ديديم كه از همان روز اول به اين افراد تهمت زده شد و اجازه صحبت در هيچ رسانه اي به آنها و نمايندگانشان داده نشد. همچنين ادعاي اينكه اين سبز معترض از سبز محترم كه راي داده جداست هم هيچ سندي ندارد. از سبز آشوبگر صحبت كردند كه اين حرفشان كاملا دروغ بود، زيرا جنبش سبز هميشه گفته خواستار خشونت نيست و آقاي موسوي هم در تمام بيانيه هايش ذكر كرده كه اعتراض بر اساس قانون اساسي و به دور از خشونت باشد. در ضمن وقتي حمله لباس شخصي ها را نه خشونت بلكه تحريك احساساتشان ميدانيم و شيشه شكستن نيروي انتظامي را اشتباه كوچك ميدانيم پس بر اساس انصاف نمي توانيم عكس العمل مردم در برابر گاز اشك آور و ضرب و شتم را آشوب تلقي كنيم.
ايشان ناگهان به يادش آمد كه سبز منحرف را هم به اين ليست بيافزايد و اين جريان را في البداهه به محاسبات خودش اضافه كرد. ايشان كف زدن را در روز عاشورا انحراف دانست اما متاسفانه از حمله به عزاداران حسيني در حسينيه امام(ره) و قتل مردم در روز عاشورا حرفي نزد. آيا انحراف كف زدن بزرگتر از قتل است؟ ايشان سعي كردند كه با تشويش افكار مخالفين دولت را مخالفين دين بدانند و آنها را به توهين به پيامبر(ص) متهم كردند. ايشان فراموش كردند كه بسياري از روحانيون و بالاخص آقاي كروبي و آيت ا... منتظري مورد احترام جنبش سبز هستند. ايشان شعار هاي يا حسين و ا... اكبر و ديگر شعار هاي مذهبي را فراموش كرده اند؟ اين شعار ها از چه زماني ضد دين شده اند؟
جالب ترين قسمت ادعاهاي ايشان درباره تعداد و آمار اين جريان ها بود كه مشخصا بيانگر آمال و آرزوهاي طيف فكري شان بود كه با حقيقت فاصله بعيدي دارد. ايشان گفتند 70 ميليون سبز مقدس داريم و همه مردم ايران حتي اگر مسلمان نباشند به اهل بيت علاقه دارند. بعد گفتند 13 ميليون سبز محترم داريم كه به آقاي موسوي راي داده اند كه اين با توجه به اعتراض مردم جاي سوال دارد. سپس گفتند حدود سه ميليون سبز معترض در سراسر كشور داريم كه اين نيز با واقعيت تطابق ندارد. زيرا تنها كساني كه در تهران در روز 25 خرداد به خيابان آمدند جمعيتي ميليوني بودند و بسياري ديگر نيز با وجود اعتراض در خانه يا محل كار بودند و حضور خود را آشكار نكردند. به اين عده جمعيت هاي ديگر در شهرهاي ديگر و در سراسر كشور را اگر اضافه كنيم مي بينيم كه عدد سه ميليون براي توصيف معترضين بسيار كم است و اين تنها مي تواند آرزوي ايشان باشد كه سعي كردند در قالب تحريف واقعيت بيان كنند. بعد گفتند كه با گذشت زمان و روشنگري هاي حاكميت عده معترضين كاهش يافت تا (كمي فكر كردند تا عددي به ذهنشان برسد) به ده هزار معترض رسيد كه اين افراد اغلب آشوبگر هستند و حتي در اين 30 سال راي هم نداده اند. سوال اول اينست كه اين روشنگري ها به چه شكلي بيان شده اند كه كسي جز تهديد و تهمت و توهين و افترا به معترضين چيز ديگري نشنيده، و سوال ديگر اينست كه بسياري از چهره هاي شناخته شده و خانواده هاي شهدا و بزرگان انقلاب و فعالين سياسي كه همچنان به نتيجه انتخابات معترضند در كدام گروهند؟ آيا خانواده شهيد بهشتي، باكري، همت و شهيد رجايي و خانواده آيت ا... طالقاني و شهيد دستغيب و بسياري ديگر شامل اين گروهند كه راي نداده اند؟ آيا مسئولان نظام در گذشته و حال آشوبگرند؟
متاسفانه اينگونه صحبت هاي يكطرفه و بي پايه تنها احساسات مردم را جريحه دار مي كند و بيشتر اينطور نشان مي دهد كه اين مدعيان نه به قدر كافي دليل دارند كه ادعاهايشان را مستند و مستدل كنند و نه حتي به قدر كافي اعتماد كه با معترضين حاضر به رويارويي شوند.
ولي مهمترين نتيجه اين چنين برنامه هايي اينست كه مردم از رسانه ملي بيشتر قطع اميد مي كنند.

بسيجي و مردم


آقاي حسينيان در گفت و گو با آقاي بروجردي (نمي گويم مناظره، چون اصلا مناظره نبود و حتي گفت و گو هم حساب نميشد) در برنامه رو به فردا سخنان بسيار معني داري زدند. ايشان گفتند كه 10 بسيجي كشته شده و نبايد از خون اينها گذشت. در جاي ديگري هم گفتند كه مساله كهريزك فرعي است.
همين دو جمله را اگر با هم ببينيم متوجه اعتقادات ايشان مي شويم.
اول اينكه طبق نظر خود مسئولان حداقل 30 كشته پس از انتخابات داشته ايم و جدا كردن 10 بسيجي از اين ميان بدين معني است كه خون بسيجي از نظر ايشان رنگين تر است. ايشان به مرگ بقيه اين 30 نفر اهميت نداده اند و اسمي از بقيه نبرده و صراحتا بسيجي را از بقيه مردم بالاتر دانسته اند. نكته ناپسندتر اينست كه قتل 3 نفر را در زندان كهريزك فرعي و بي اهميت دانسته اند. از نظر ايشان تنها جان افرادي كه دلشان مي خواهد مهم است و جان بقيه مردم موضوعي فرعي است كه نبايد ذهنمان را به آن مشغول كنيم! متاسفانه ايشان به عنوان نماينده مردم به مجلس رفته اند اما گويي براي مهمترين حق مردم كه همان حفظ جانشان است ارزشي قائل نيستند.

جان همه انسان ها عزيز است و نمي توان يكي را بر ديگري ترجيح داد چه برسد به اينكه يكي مهم شود و ديگري بي اهميت، يكي غير قابل گذشت باشد و ديگري فرعي !

رسانه هاي بيگانه چرا؟


صحبت هايي مي شود كه مردم چرا به رسانه هاي بيگانه روي آورده اند؟ چرا بينندگان رسانه ملي كاهش يافته اند؟ ذكر چند مثال شايد به روشن شدن جواب اين سوال كمك كند. وقتي مردم در روز در شهر تهران نيروهاي امنيتي را مي بينند و گاهي توسط آنها مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند و شب كه تلويزيون را روشن مي كنند مي بينند در اخبار شهر تهران را در گل و بلبل نشان مي دهد و گزارشگر از وضعيت عادي و بدون مشكل شهر مي گويد و اينكه هيچ نيروي امنيتي در شهر نيست، اين كساني كه صبح چيز ديگري با چشم خود ديده اند چه فكري مي كنند؟
وقتي مردم در رسانه هاي خارجي و سايت ها تصاوير و فيلم هاي مستند هموطنانشان را مي بينند و بعد در صدا و سيما كاملا عكس آن ادعا مي شود مردم چه فكري مي كنند؟
وقتي در رسانه هاي خارجي و سايت ها و برخي روزنامه ها مي بينند كه در سازمان ملل آقاي احمدي نژاد براي سالن خالي سخنراني كرد و بعد در صدا و سيما و مطبوعات حامي دولت مي شنوند و مي بينند كه از استقبال از سخنان رييس دولت صحبت مي شود، چه فكري مي كنند؟
وقتي صداها از صدا و سيما يكطرفه است و يك عده مورد هجوم قرار مي گيرند بدون اينكه اجازه دفاع داشته باشند مردم چه فكري مي كنند؟
وقتي صدا و سيما و برخي مطبوعات مثلا مي گويند كه هيچكس به سخنان رياست جمهور آمريكا اعتنا نكرد و كف نزد و بعد تصاويرش ديده مي شود كه همه سالن بلند شده و كف مي زنند مردمي كه اين دو ادعا و تصوير را در كنار هم مي بينند چه برداشتي مي كنند؟
بايد اين را بپذيريم كه صادق بودن با مردم است كه آنها را جذب ما مي كند، نبايد فكر كنيم كه مردم تحت هر شرايطي به ما اعتماد مي كنند و با چشم و گوش بسته به هر حرف ما ايمان مي آورند. اعتماد چيزي است كه به راحتي بدست نمي آيد اگرچه به آساني از دست مي رود.

نقدي بر يك تحليل


تحليلي درباره وقايع انتخابات از آقاي مهدي طائب شنيدم.
متاسفانه دلايل ايشان بدون سند و برپايه خاطرات شخصي خودشان بود و در بسياري جاها هم تحريف واقعيت ديده ميشد.
يكجا گفتند تمام راي دهندگان به آقاي موسوي خانواده هاي بدون فرزند بودند كه در شمال شهر زندگي مي كردند و حداكثر خانوار دو نفري بوده اند درحاليكه در آشنايان و اطرافياني كه من شناختم و ديدم بسياري خانواده هاي 4 نفر به بالا به آقاي موسوي راي داده بودند. ايشان اينهمه جوان و دانشجو را نديدند كه ادعا كردند خانواده هاي دو نفره ؟ آيا نماينده ولي فقيه در دانشگاهها نگفت 70درصد دانشجويان به احمدي نژاد راي نداده اند؟ از كسي كه واقعيت روبروي چشمانش را تكذيب مي كند چه توقعي مي رود؟ گفتند تمام ماشين هاي سبز 10- 15 ميليون به بالا قيمت داشتند! از كي تا حالا پيكان تاكسي و پرايد بالاي 15 ميليون قيمت دارند كه من در جريان نبوده ام؟! متاسفانه ايشان سعي مي كنند بگويند فقط مرفهين به آقاي موسوي راي داده اند كه اين ادعاي صحيحي نيست.
بامزه هم اينست كه ادعاهاي ايشان را هيچ كس نفهميده و فكر نكرده و ناگهان يك طلبه يك حرفي زده كه مديران چند دهه كشور ناگهان به فكر رفته اند كه راست مي گويد و يك ملتي در خانه قايم شده اند و بيرون نمي آيند تا در روز راي گيري ناگهان مثل مور و ملخ بيرون بريزند و به احمدي نژاد راي دهند!!! ايشان توضيح ندادند كه اين ملت عظيم بالاي 18 سال در خانه چكار مي كنند كه با بيرون كاري ندارند تا روز انتخابات؟ يا توضيح ندادند به كدامين ادله هركسي در خانه با 20 نفر ديزي مي خورد به احمدي نژاد بايد راي داده باشد؟
ايشان ادعا كردند كه يكسري اطلاعات شخصي خودشان دارند كه خدا به ايشان مي دهد كه اين قسمت اصلا برايم مفهوم نشد كه آيا منظورشان وحي بوده يا چه؟!
جاي ديگر گفتند دو سه روز مانده به انتخابات كه فهميدند راي ندارند كميته صيانت از آراء را تشكيل دادند، اما بحث اين كميته مربوط به خيلي قبلتر از اين حرفهاست و با توجه به انتخابات قبلي و خوابيدن آقاي كروبي اين موضوع در ذهن بوده است.
جاي ديگر به راحتي گفتند موسوي مي دانسته كه راي ندارد و دروغ گفته، اولا همين ادعا را چگونه ثابت مي كنند ؟ تنها با اين حرف كه يك طلبه آمده پيشش و گفته راست مي گويي! آقاي احمدي نژاد كه از هاله نور تا يك ميليارد گمشده و نرخ تورم و ... اينهمه ادعا داشته چطور؟
دوباره گفت ناگهان تصميم گرفتند و در دو روز در سراسر كشور نظرسنجي كردند تا فهميدند موسوي راي ندارد. اين چه نيروي عظيمي بوده كه بدون آمادگي قبلي در دو روز در سطح كشور نظر سنجي كرده؟ وزارت كشور و دولت با اينهمه دستگاه عريض و طويل انتخابات را در يك هفته و با كلي پيش زمينه برگزار مي كنند. اين نظر سنجي كي برگزار شده كه ما خبردار نشديم و جايي نظر نداديم؟
بعد گفتند نتايج انتخابات شب يكشنبه اعلام شد و رهبري صبح يكشنبه تبريك گفتند! در حاليكه صبح شنبه اعلام شد و رهبري بعدازظهر شنبه تبريك گفتند!
جاي ديگر گفتند كه آقاي موسوي از شب قبل گفت كه برنده انتخابات است و صندوقها باز نشده پس دروغگوست، اما نگفت كه از روز قبل از انتخابات حاميان احمدي نژاد تعداد 24.5 ميليون راي را نيز اعلام كرده بودند و گفته بودند نظر سنجي از مردم است!
متاسفم كه برخي ذهن مردم را به بازي ميگيرند و با توهين و تحقير و ادعاي شخصي سعي در توجيه دارند.

تحلیلی از مهدی طائب در مورد انتخابات

Tuesday, January 26, 2010

امید سبز


Green Hope
By : -ME-

علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست


علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست

خوشحال نمی شه، با نمره ی بیست

دیپلم گرفته، سربازی رفته،

دنبالِ کاره، هفته به هفته

مادرش قرض داره، ته برج دائم کم میاره،

رخت می شوره، بند می ندازه،

غم داره بی اندازه، با بد و خوب می سازه.

تنها دلش می خواد علی باز بشه کلاسِ اولی... وای، وای، وای...


علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست

دنیاش مثل اون کوچه باریک نیست

دستاش خالیه، دلش پر درده،

داره دنبالِ چاره می گرده، هی کتاب می خونه،

تو اینترنت سرگردونه، دائم فیلتر می شکونه،

می خونه و می دونه، اين جا مثل زندونه...

دلش می خواد جادو بشه، باز علی کوچولو بشه... وای، وای، وای...


علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست، سرِ راهشه یه تابلوی ایست

یه دانشجوی ستاره داره، دست از رؤیاهاش برنمی داره

باباش تو زندونه، علی با مردم تو میدونه،

یه سرودو می خونه، سر اومد زمستونه،

پیرهنش غرقِ خونه...... تموم می شه کارِ علی تو دلِ یه گورِ جعلی ... وای، وای، وای...

http://www.onmvoice.com/play.php?a=12638

http://soundcloud.com/khorramdinb/ali-kuchul128

توضیحات: از این دوتا لینک میشه آهنگ رو شنید, برای گرفتنش کافیه صبر کنین تا آهنگ کامل بیاد بعد از فولدر فایل های موقت اینترنت (temporary internet files) برین و فایل mp3 به نام stream رو کپی کنین, در لینک دوم اسم فایل چیز دیگری است. برای اینکه راحتتر بین فایلها پیداش کنین بهتره ترتیب چیدن فایلها رو براساس size مرتب کنین و دنبال فایل 3.16MB آهنگ باشین.