Showing posts with label Human. Show all posts
Showing posts with label Human. Show all posts

Monday, February 22, 2010

اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو


اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو
هیچ روزنامه نگاری در جمهوری اسلامی به دلیل اعتراض و یا حضور در تجمع در زندان به سر نمی برد!



شبکه جنبش راه سبز(جرس): جمعی از خانواده های روزنامه نگاران زندانی در دیدار با سیدمحمد خاتمی،رییس جمهوری پیشین ضمن بیان نگرانی های خود در باره تعداد زیاد روزنامه نگاران زندانی و صدور احکام سنگین برای آنها، به طور مشترک به گفته های محمدجواد لاریجانی، رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه که گفته بود هیچ روزنامه نگاری در جمهوری اسلامی به دلیل اعتراض و یا حضور در تجمع در زندان به سر نمی برد،اعتراض کردند.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» در این دیدار مهسا امرآمرآبادی، روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات بیش از دو ماه در زندان بوده و اکنون با قرار وثیقه آزاد است با اشاره به انتقال همسر روزنامه نگارش به زندان رجایی شهر گفت: قوه قضاییه حتی اصل تفکیک زندانی ها براساس جرائم شان را رعایت نمی کند و اکنون مسعود با شش قاتل حرفه ای هم بند است."
وی دربخش دیگری از سخنانش گفت: آقای خاتمی! ما نگرانیم! نگرانیم که دوباره روزنامه نگاران قربانی شوند. تجربه هشت سال اصلاحات نشان می دهد که روزنامه نگاران آسیب زیادی دیده اند. ما نگران همه زندانی های سیاسی هستیم اما این واقعیت را هم نمی توانیم کتمان کنیم که قشر روزنامه نگار را نسبت به برخی دیگر از اقشار آسیب پذیرتر می دانیم که این آسیب پذیری به شرایط این حرفه در کشورهایی مثل ما باز می گردد. ما امیدواریم به دلیل آسیب پذیرتر بودن مان توجه ویژه ای به مسائل روزنامه نگاران زندانی بشود. ما می دانیم که فعالان سیاسی که روزی جزو حکومت بودند در زندان نخواهند ماند، اما چه بر سر روزنامه نگاران که مستقل از حکومت هستند، خواهد رفت."
سپهرناز ابوذرپناهی، همسر سعید لیلاز از دیگر روزنامه نگاران زندانی نیز در این جلسه نسبت به حکم سنگین صادر شده برای همسرش اظهار نگرانی کرد و گفت : سعید وظایفش را به عنوان یک روزنامه نگار منتقد همواره در چارچوب قانون اساسی انجام داده است و همواره دلسوز نظام جمهوری اسلامی و ایران بوده و من نمی دانم چگونه به او حکم نه سال زندان داده اند.اگر انتقاد می کرد به خاطر اصلاح امور جامعه بود .او سالهای زیادی نیز به عنوان یک مدیر در این کشور خدمت کرده است اما حتی برای نوشتن لایحه دفاعیه اش در زندان قلم و کاغذ در اختیارش قرار ندادند و به همین دلیل نتوانست از خودش آنطور که لازم بود دفاع کند ."
همسر لیلاز گفت" :همسرم همچنان از امکانات رفاهی در زندان بی بهره است و هنوز حتی حاضر نمی شوند یک خودکار بیک در اختیارش بگذارند ،کتاب و سایر امکانات که بماند."
دختر حمزه کرمی با اشاره به اینکه پدرش مدیر وب سایت جمهوریت بوده است ،گفت":ما همچنان در شوک صدور حکم شانزده سال زندان و شش میلیارد تومان جریمه نقدی برای پدر خود هستیم .چیزی که هرگز در مغز ما نمی گنجد."
خانم کرمی اضافه کرد ":پدرم سی سال برای نظام جمهوری اسلامی خدمت کرده است .حتی این هشت ماه گذشته که در زندان بوده ، حقش نبوده چه برسد به اینکه اکنون به شانزده سال زندان محکوم شده است.ما نگران سلامت پدرمان هستیم .او اکنون در بند 240 زندانی است و حتی از امکان هواخوری بی بهره است."
شهرزاد کریمان ،مادر شیوا نظرآهاری ،وب نگار و فعال حقوق بشر نیر در این دیدار گفت ":شیوا در حوادث پس از انتخابات برای دومین بار است که بازداشت شده و تا همین دو روز پیش در سلول انفرادی بود.دخترم روحیه ای کاملا قوی دارد و می گوید مشکلی برای تحمل زندان و انفرادی طولانی ندارد ،ناراحتی اصلی ام این است که چرا او را به سازمان منافقین وصل کرده اند .سازمانی که به قول مهندس موسوی یک سازمان مرده است و حالا مسوولان قضایی ما با نسبت دادن اتهام بی اساس ارتباط فرزندان ما با آنها ،این سازمان را زنده کرده و باردیگر بر سر زبانها انداخته اند."شیوا می گوید "من حاضرم زندان طولانی مدت را به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری و حقوق بشری ام در زندان بمانم و نه به خاطر انگ ارتباط با سازمان مجاهدین خلق."
ژیلا بنی یعقوب ،روزنامه نگار دیگری که در این جلسه حضور داشت یا اشاره به صدور حکم سنگین زندان برای همسرش ،بهمن احمدی امویی و دیگر روزنامه نگاران زندانی گفت :آقای لاریجانی گفته اند روزنامه نگاران به خاطر تخریب اموال عمومی در زندان هستند و نه به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری شان .اما به عنوان مثال باید بگویم تمامی اتهامات همسر من که بر اساس آن محکوم شده مطبوعاتی است و این کاملا در پرونده قضایی او مستند است . مصداق مهم ترین اتهام او که منجر به صدور پنج سال حکم زندان برای او شده ،مربوط به مسوولیتش در سایت خرداد نو است .آیا فعالیت در یک سایت فعالیت رسانه ای نیست و تخریب اموال عمومی است؟با مروری بر اتهامات سایر روزنامه نگاران نیز خیلی راحت قابل تشخیص است که اتهام های آنها نیز به خاطر فعالیت های رسانه ای شان بوده است و نه به قول آقای لاریجانی تخریب اموال عمومی."
ژیلا بنی یعقوب با اشاره به زندانی بودن بیش از شصت روزنامه نگار در ایران گفت :"متاسفانه این بار نیز در یک جنیه منفی پیشتاز شده ایم و حتی رکورد چین را در این باره شکسته ایم که با بیش از یک میلیارد جمعیت ،23 روزنامه نگار در زندان دارد .این در حالی است که در حوادث پس از انتخابات پیش از یکصد روزنامه نگار بازداشت شده اند که تعدادی با وثیقه ازاد و در انتظار برگزاری دادگاههای خود هستند و ببش از شصت نفر نیز در زندان اند.هرچند گزارش های تایید نشده خبر از زندانی بودن هشتاد روزنامه نگار می دهد ."
پدر فواد شمس که سالها در جبهه های جنگ حضور داشته و همرزم محمد علی خلیلی فرماندار پاوه بوده ، نیز در پاسخ به اظهارات محمد جواد لاریجانی گفت" :پسر من نمونه روزنامه نگاری است که تنها جرمش وبلاگ نویسی است و نمی دانم چطور آقای لاریجانی به راحتی زندانی بودن این همه روزنامه نگار را به خاطر حرفه شان منکر می شود."
آقای شمس با ارئه گزارشی از وضعیت فررند روزنامه نگارش گفت ":بارجوها به فرزندم می گویند تو جرمی مرتکب نشده ای اما اگر آزادت کنیم ممکن است مرتکب جرم شوی"
وی با بیان اینکه به فرزندش افتخار می کند ،گفت ":فرزند من یک انسان آزاد است و اگر ازاده نبود اصلا الان در زندان نبود .انسان هایی که این روزها در زندان اند ،به خاطر آزادگی شان به زندان افتاده اند."
فرزندان کیوان صمیمی دیگر روزنامه نگار در بند نیز خواستار توجه ویژه مسوولان به وضعیت روزنامه نگاران زندانی شدند و گفتند :"روحیه پدر ما در زندان بسیار عالی و مقاوم است و بارها گفته که هیچ مشکلی برای تحمل زندان های طولانی تر ندارد."
پروین تاجیک ،خواهر عبدالرضا تاجیک دیگر روزنامه نگاران زندانی نیز در این جلسه گفت ":در دیداری که با دادستان تهران آقای جعفری دولت آبادی داشتم ایشان به من گفت برادر شما (عبدالرضا تاجیک) حاضر نیست از مواضع اش کوتاه بیاید . معلوم است هنوز زندان رویش اثر نگذاشته ، بنابراین فعلا در زندان می ماند تا افکارش تغییر کند .از دادستان پرسیدم منظورتان چیست که گفت تاجیک از نهضت آزادی و کانون مدافعان حقوق بشر حمایت می کند و با منتظری و کروبی نیز ملاقات داشته است. وقتی دادستان اینها را به عنوان موارد اتهامی می گفت ، مانده بودم چه بگویم. آیا این دلایل باعث شده برادرم دو ماه ممنوع الملاقات باشد؟ آیا اصلا این موارد را می توان اتهام محسوب کرد؟ هرچند در مقام خواهر از برادرم در این جلسه دفاع کردم و به دادستان نیز گفتم که رضا فردی صادق و درستکار است و همیشه با نگاهی انتقادی سعی می کرد اوضاع جامعه را بهتر کند. جامعه ای سالم است که در آن نقد وجود داشته باشد . "
فرنوش امیرشاهی ،هسر وحید پوراستاد روزنامه نگاری که در موج بازداشت های پیش از بیست و دوم بهمن ماه بازداشت شده ،گفت ":واقعا نمی توانم دلیل بازداشت همسرم را درک کنم .وحید آنقدر محتاط و درچارچوب قانون عمل می کند که همواره از سوی همکارانش به محافظه کاری و حتی سانسورچی بودن متهم شده است .حال وضع به جایی رسیده است که انسان ملایم و محتاطی مثل او هم در این سیستم تحمل نمی شود."
همسر مرتضی کاظمیان نیز در این جلسه خطاب به خاتمی گفت" :یک عده در این کشور از مصونیت آهنین برخوردارند و به خود اجازه می دهند هر اتهامی را به دیگران بزنند و در برابر هیچ مرجعی هم پاسخگو نباشند.
وی افزود ": در این کشور ،از دوران مشروطه تاکنون ،سر روزنامه نگاران در عروسی و عزا بر دار شده است .هیچ وقت نتوانسته اند به روزنامه نگاران اتهام اخلاقی یا مالی بچسبانند ،آنها گناهی چز انجام وظیفه حرفه ای شان ندارند بویژه که چون روزنامه نگارانی مستقل و حرفه ای هستند نگاهی انتقادی به مسائل دارند."
پدر ساسان اقایی نیز در همین جلسه گفت":اتهامات فرزند من کاملا مطبوعاتی است و حتی به خاطر مقاله ای که در سن سیزده سالگی در یکی از روزنامه ها نوشته است در این دوره تحت فشار و بازجویی شدید قرار گرفته است.روزنامه نگاران خیلی مورد بی مهری دولت مهرورز قرار گرفته اند."
همسر علی حکمت روزنامه نگاری که سالها فعالیت روزنامه نگاری نداشته و در عرصه کشاورزی فعالیت می کرده است ،نیز گفت ":همسرم ببش از پنجاه و دو روزاست که در سلول انفرادی ویژه است که نمی دانم منظورشان از این ویژه چیست اما ظاهرا شرایط نامناسب تری نسبت به سایر انفرادی ها دارد.در این مدت تنها یکبار موفق به ملاقات با او شده ایم."
فرزندان بدر السادات مفیدی ،دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز از و ضعیت نامناسب این روزنامه نگار دربند برای خاتمی گفتند که هم اکنون در بند متادون زندان اوین نگهداری می شود . بندی که به گفته خانواده او از شرایط نامناسب بهداشتی و رفاهی برخوردار است
خانواده این روزنامه نگار گفتند که این بند از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی محروم است و همچنین داروهای این روزنامه نگار که مبتلا به بیماری خونی است به او داده نشده است.
همسر محمد جواد مظفر نیز از اینکه همسرش همچنان در سلول انفرادی است ،اظهار نگرانی کرد و گفت که به شدت نگران شرایط جسمی و بیماری مظفر است و هیچ کس جوابگوی نگرانی های آنها نیست
مادر مهدی محمودیان نیز گفت ":اتهامات فرزند من کاملا مطبوعاتی است و به خاطر فعالیت های روزنامه نگاری در زندان است و همچنان پس از شش ماه در بلاتکلیفی کامل به سر می برد."
مادر کوهیار گودرزی وب نگار نیز از آخرین وضعیت فرزندش گفت:اینکه دو ماه از بازداشتش می گذرد ولی از آزادی اش خبری نیست و جرمی جز فعالیت حقوق بشری از طریق کمیته گزارشگران حقوق بشر نداشته است . اما با این همه این وب نگار جوان را تحت فشار قرار داده اند تا به اتهام محاربه اعتراف کند ."
مهدیه محمدی همسر احمد زید آبادی نیز تاکید کرد :" این روزنامه نگار که هیچ جرمی جز فعالیتهای روزنامه نگاری و نوشتن مقالات انتقادی در چارچوب قانون اساسی نداشته اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد . و حکم بسیار سنگینی نیز به او داده شده که برای بسیاری غیر قابل باور است .آیا با روزنامه نگاران مستقل در هر دوره ای باید چنین برخوردهایی شود ."


اعتراض شدید خانواده های روزنامه نگاران در بند به اظهارات جواد لاریجانی در اجلاس ژنو



Friday, November 30, 2007

زن ناقص العقل است


هفته قبل 5شنبه صبح یک برنامه از کانال 3 تلویزیون نشون میداد به اسم «تا چشمه رضوان» با موضوع عقل و عقلانیت در اسلام ... که مجری و تحلیلگر برنامه (دکتر بانکی) و سخنران (حجت الاسلام نقویان) در جمع جوانان زیادی از پسر و دختر درباره عقل زن این حرفا رو زدن :
نقویان درباره اینکه چرا زنان نمی تونن قضاوت کنن و قاضی بشن گفت که اسلام علاوه بر دو شرط توانایی و علاقه که در اروپا هم هست شرط سومی قرار داده به اسم وظیفه ! و این مورد رو به این شباهت داد که مردها میتونن بعد از ازدواج باز هم دنبال هوسرانی هاشون برن و به زنشون خیانت کنن اما این شرط وظیفه باعث میشه که مردها با اینکه علاقه دارن و توانایی هم دارن دنبال این جور کارا نرن ! *
من که نمی فهمم این توجیه چه ارتباطی با قاضی شدن زن ها داره! لابد تا مرد روی زمین هست، زن این «وظیفه» رو داره که به شوهرش برسه و قضاوت رو به دست همون مرد ها بسپره !

* « حالا بماند که با این لایحه حمایت از خانواده رسما این شرط به اصطلاح «وظیفه» رو از روی دوش آقایون برمیدارن تا بتونن راحت به دو شرط اول بپردازن ! »

بعد هم مجری برنامه (بانکی) برای اینکه صحبت های ایشون رو بیشتر توضیح بده (که البته توضیحش هیچ ربطی به وظیفه و حرفای نقویان نداشت)، درباره اینکه اسلام میگه زن ها ناقص العقل هستن دادِ سخن داد و این جور توجیه کرد که ناقص العقل بودن به این معنی نیست که زن ها عقل کم دارن بلکه به این معنیه که نمی تونن از اون عقلی که دارن استفاده کنن و به احساس خودشون تکیه می کنن و در اینجا نقص داشتن به معنی کم بهره بردنه، نه به معنی کمبود داشتن !
بعد هم گفت اسلام فقط هشدار داده که «زن ها این مشکل رو دارن که عقلشون ناقصه» همون جور که هشدار داده تمام انسان ها حریص هستن و حرص دارن و این فقط در حد نصیحت و هشداره و همین !
در این بین که این حرفا رو میزد تا جاییکه تونست به اینکه زن ها از عقلشون کم استفاده می کنن اشاره و تاکید کرد (که همراه با تصاویر خنده و نیش های باز بعضی از پسران حاضر در جلسه بود). یه جایی هم گفت البته زن ها باید تلاش کنن تا بتونن بدون اینکه از عواطف و احساسات خودشون کم کنن از عقلشون بیشتر و بهتر استفاده کنن ! برای مثال هم گفت که حضرت زهرا همین نمونه اس که از همه پیامبرها بیشتر عقل داشت و ازش استفاده می کرد ! و از این جور حرفا …

درباره این حرفای مسخره ای که این دو نفر ایراد فرمودند من لازم میدونم به 4 نکته اشاره کنم.

نکته اول : در باب حرفهای نقویان که قاضی شدن زن ها رو با ازدواج مجدد مردها مقایسه کرده بود، اولا بگم که مردها همین الان هم به راحتی میتونن با هر کسی که میخوان ارتباط داشته باشن (مخفیانه مثلا) و به علاقه و تواناییشون بپردازن ! و مقایسه این مورد مخفی با نمونه آشکار قاضی شدن بی ربطه، دوم اینکه طبق اسلام و قانون برای پیچوندن این وظیفه (شرط سوم!) موارد کاملا قانونی و مجاز ذکر شده که به مردها اجازه ازدواج مجدد و صیغه به میزان کافی داده شده ! اما برای قاضی شدن زن ها هم آیا قانونی وضع شده ؟ پس فقط این زنان هستن که موظف به رعایت اون شرط سوم هستن و مرد ها چندان نگرانی بابت اون شرط ندارن ! پس باز هم این مقایسه و توجیه ایشون بی ارتباط و غلط و مغرضانه است.

نکته دوم : درباره اینکه مجری برنامه ناقص العقل بودن زن ها رو به مفهوم كم بهره بردن از عقل تفسير كرد بايد بگم اين سخن يك لفاظي و بازي با كلمات بيشتر نيست. وگرنه معلومه كه همه انسان ها در كاسه سرشون يه چيزي به اسم مغز دارن و كسي هم نميگه كه براي يه انسان كه خنگ تره اين مغز نصف وزن مغزهاي ديگه رو داره و مغز انيشتين 2.5 برابر وزن مغز انسان هاي ديگه اس ! خنگ بودن و بي شعور بودن در اينه كه از اون عقلي كه داريم چطور استفاده مي كنيم، حالا اگه كنترل استفاده ش دست خودمون نباشه كه ميريم تيمارستان اگر هم باشه و خودمون نخوايم تا ازش استفاده كنيم ميشيم همون آدمايي كه بهشون ميگن ابله و كودن و احمق و خنگ ! حالا اين آقا كدوم يكي از اينا رو ميخواسته به زن ها نسبت بده نميدونم. اينو مي دونم كه اينكه بگيم عقل زن ها كمه، يا بگيم كم نيست بلكه نميتونن از اون عقلشون استفاده كنن در هر دو مورد توهين مستقيم به شعور زن هاست.
اصلا اين زشته كه بگيم زن ها در كاسه سرشون مشكلي نيست و همون عقل و مغز مرد ها رو دارن اما طبيعتا نميتونن از اين امكان فيزيكي و انساني خودشون و از اين نعمت خدادادي درست استفاده كنن !
اين آقاي مجري براي تكميل سخنان گهربار خودشون به اين هم اشاره كردن كه اسلام گفته از زن ها تبعيت نكنين و در كارهايي كه بايد در اون تصميمات عقلي گرفته بشه زن ها رو جلو نندازين !
با اين حساب حرف اين آقا كه ميگه ناقص العقل بودن زن ها يعني بهره نبردن از عقل و شعورشون با اينكه بگيم كمبود عقلي دارن و كم عقلن هيچ فرقي نداره، چون وقتي در فرهنگ عامه هم به كسي ميگن كم عقل و خنگ يا بي شعور، به اين معني نيست كه وزن مغزش كمتر از ميزان عادي و تعريف شده س يا اينكه قسمتي از مغزش رو بريدن و انداختن دور !! بلكه به همين معني حرف ايشونه، كه طرف از استعداد مغزي خودش درست استفاده نكرده !
بنابراين ايشون با بازي با الفاظ و كلمات دارن سعي مي كنن يه مفهوم توهين آميز رو با رنگ و لعاب و نقل و عسل، شيرين و موجه نشون يدن بدون اينكه اصل مفهوم تغييري كرده باشه يا به چيز ديگه اي اشاره كنه.

نكته سوم : و اينكه اسلام فقط درباره زن ها هشدار داده (مثل حرص) ‌به وضوح ادعاي كذبيه، چون اولا ايني كه اسلام گفته «انسان ها حريص هستن» منجر به وضع هيچ قانوني نشده و تنها به عنوان يه خصلت بهش اشاره شده و در مقابل درباره مساله زن ها چندين و چند قانون و منع و محدوديت مطرح شده، و همين كه زن ها نميتونن قاضي بشن يا گفته شده كه نبايد در تصميمات عقلاني الگوي مردها باشن نشون ميده تنها هشدار نيست و دستوراتي هم صادر شده، دوم اينكه حرص مساله ايه كه به تمام انسانها نسبت داده شده و به جمع خاصي محدود نشده و از پيش گروهي رو واجد اون ندونسته بلكه گفته همه ممكنه چنين ويژگي زشتي داشته باشن، اما درباره زن ها واضحه كه تمام زنها رو در بر ميگيره و يك مساله اخلاقي و شخصيتي نیست (كه ممكنه كسي داشته باشه يا نه) بلكه از قبل مشخص شده كه تمام زن ها اين مشكل رو دارن و آقايون اين مشكل رو ندارن، پس اين تشابه هم داراي ايراده و بنابراين شايسته قياس نيست.

نكته چهارم : اينجا به دو مورد اشاره مي كنم، يكي اينكه ايشون گفتن زن ها بايد تلاش كنن تا از عقلشون بهتر و بيشتر استفاده كنن. بر فرض كه زنها اينكارو كردن (!!) كسي از كجا ميتونه بفهمه كه اين اتفاق افتاده و يا چطور ميشه ثابت و اندازه گيريش كرد ؟ *
و آيا منظور ايشون فقط اين بود كه خانم ها فعلا سرشون گرم باشه و دلشون خوش، ولي در انتها براي آقايون فرقي نمي كنه كه اونا چقدر از عقلشون استفاده كنن چون باز هم فرض بر اينه كه نتونستن خوب و كامل از عهده اين كار بر بيان و باز هم همون محدوديت ها وجود خواهد داشت !

* «اگر فرض كنيم كه ميشه با روشي چنين كاري كرد، پس از اين روش و آزمون ميشه بر اي سنجش ميزان بهره وري تمام انسانها از عقلشون كمك گرفت و ديگه لازم نيست زنها و مردها رو جدا كنيم. بلكه با اين دستگاه سنجش ميشه سواي از جنسيت بگيم كدوم نفر از عقلش درست استفاده مي كنه يا نمي كنه. (كه مسلما چنين چيزي در اختيار نداريم وگرنه كه ديگه اين همه بحث لازم نبود !)»

مورد دوم هم اشاره ايه كه به حضرت زهرا مي كنن و ايشون رو نمونه اي از يك زن كامل كه از عقل خودشون بهترين استفاده رو كرده ميدونن.
(از قبل بگم كه اصلا قصد ندارم هيچگونه توهيني كنم و از حرفهاي من نبايد تفسيري بشه كه توهيني نسبت به ايشون استنتاج بشه. لازم ميدونم كه از قبل بگم فقط ميخوام روشن كنم كه معني حرفهايي كه ايشون در اين باره زدن به كجا ختم ميشه، اميدوارم براي كسي سوءتفاهمي پيش نياد.)
خب .. با صحبت هايي كه اين آقا درباره تمام خانم ها كردن و عقل و شعور اونا رو به طور طبيعي زير سوال بردن، و با توجه به احترامي كه بايد به حضرت زهرا داشت، چاره اي ندارن جز اينكه حضرت زهرا رو از تمام زن هاي دنيا جدا كنن و مستثنا بدونن، مثلا به شكلي اغراق آميز مي تونيم بگيم كه ايشون در تصورشون انسان ها رو به سه دسته تقسيم كردن. مردها، زنها و حضرت زهرا !
در اينصورت هم اينكه حضرت زهرا چه خصلت هايي داشتن ارتباطي با بقيه زن ها پيدا نمي كنه چون ايشون از اول هم اين رو بديهي در نظر گرفتن كه هيچ زني حضرت زهرا نميشه، و بنابراين هرچي ميخوان درباره «تمام» زن ها ميگن و آخرش هم ميگن به غير از حضرت زهرا !
اگر هم كسي مخالفت كنه و بگه «نه، حضرت زهرا يك زن بود كه تونست به اين توانايي در استفاده از عقلش برسه و بقيه زن ها هم بالقوه ميتونن»، اونوقته كه به مورد اول اين قسمت برميگرديم و اين سوال كه چطور ميشه صحت و كذب اينكه زني به اين توانايي رسيده رو اثبات كرد و اينكه آيا شرايط به گونه اي هست كه زني به اين توانايي برسه و از قيد اين محدوديت ها (كه با توجه به عقل ناقصش تنظيم شده) خلاص بشه ؟ يا اينكه ما اين وضعيت رو مثل يه فرض تخيلي كه هيچوقت رخ نميده مي بينيم و براي همين هيچ قانوني براي دادن چنين اختياراتي و حذف محدوديت ها براي چنين زني در نظر نمي گيريم ؟ به نظر اينطور ميرسه كه از ابتدا فرض را بر اين گرفته اند كه زنان نميتونن بر اين مشكل ناقص بودن عقل خود فائق بشن و احتياجي به فكر كردن درباره دادن اختيارات به زنان نيست !

و در چنين تفكري بالاخره با تمام اين سخنان زيبا، اين راي قطعي (و از پيش اثبات فرض شده) مجددا صادر ميشود كه «زنان طبيعتا و مسلما ناقص العقل هستند» !

پ.ن. در نقد حرف هاي اين آقايون هيچ جا نخواستم از اين بديهيات استفاده كنم كه در تاريخ گذشته و معاصر زنان سرنوشت ساز زيادي چه در عرصه هاي علمي و فرهنگي و چه سياسي و انقلابي و اجتماعي داشتيم و داريم كه نشون ميده اين اشتباهه كه به اين وهم گرفتار بشيم كه زنان هميشه مطيع محض احساسات و عواطفشون هستن و از عقل كم بهره !

مطلب دیگری درباره سخنان دیگری از حجت الاسلام نقویان (زن روزهای ابری)

Wednesday, June 13, 2007

فاطمه زن بود


این نوشته روی بیلبورد توجهم رو جلب کرد،

امام خمینی درباره فاطمه زهرا گفته اند : زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود...

برداشت اول : فاطمه تمام کمالات نبی رو داشت اما حیف که زن بود وگرنه می تونست نبی بشه.

... پس با اینحساب زن بودن نقصی به حساب میاد که مجوز نبوت رو ازش میگیره.

برداشت دوم : فاطمه به اندازه نبی کمالات و خصوصیات داشت و می تونست نبی بشه گرچه نشد. پس یک زن می تونه به چنین مقامی برسه که از همه (و حتی مردان) برتر باشه که فقط به خود اون زن بستگی داره، یعنی اگر بتونه برسه حق اون مقام رو داره و اگر هم نرسید که خب حقش نبوده، یعنی به شایستگی اون زن بستگی داره نه به جنسش.

... تناقض، چون ما معمولا عرفا و شرعا زنان رو چندان بااهمیت و محق مقام به حساب نمیاریم مثلا خیلی از مسئولیت ها و مقامات رو به زن نمیدیم و کاری هم به خود فرد نداریم بلکه میگیم کلا یک زن نمیتونه به این مقام برسه ... چنین چیزی با این برداشت از این جمله به تناقض میرسه.

برداشت سوم : این سخن تعریف و تمجید و تعارفی بیش نیست.

برداشت چهارم : ؟

Wednesday, June 06, 2007

مزه خوشبختی

The Siesta by Vincent van Gogh


پژواک درباره خوشبختی متنی نوشته بود که میخوام چیزی دربارش بگم ..


میخوام یه تغییر کوچیک تو اون نظریه بدم .. به نظرم خوشبختی ميتونه چيزی باشه برای يه لحظه .. و تو اون لحظه اس که می تونی بفهمی واقعا خوشبختی يا نه ! حتی اگه بعدها بهش فکر کنی و بگی مسخره بوده يا کوچيک يا بی اهميت .. اما همون لحظه اس که تعيين می کنه که خوشبخت بودی. احساسی که تو اون لحظه داشتی ... و مجموعه ای از همين لحظات هستن که خوشبختی رو تاييد می کنن و اينجور نيست که بايد در آخرين لحظه زندگی به تمام لحظات قبل برگردی و چک کنی که آيا خوشبخت بودی يا نه ! شايد وقتی که پیر شدی از نظرت ایستادن منتظر یه نفر و از دست دادن یه فیلم مهم ارزشش رو نداشته باشه، اما فقط تو همون لحظه ای که اونجا ایستادی می تونی داشتن خوشبختی رو تاييد کنی نه چندين سال بعدش ... مثلا من الان دارم به چند تا از آهنگ های فیلم های WKW گوش میدم.. و من میگم که الان این لحظه برای من یه جور خوشبختیه :)



Saturday, June 02, 2007

دیگه چه خبر



کسی میدونه که تازگی تو این میدون ها چه خبر شده ؟ این عکس میدون انقلابه. دارن چیکار می کنن ؟؟


پ.ن. یه چیزی .. مهسا میگه که ما آدما نئوکورتکس داریم. چه خوب ... امیدوارم ازش خوب استفاده کنیم :)

Wednesday, May 16, 2007

قلب تاریکی

The Darkness Inside…
Inside every one of us

هميشه در درون شري هست، اگر با دقت به اعماق وجود خودمون نگاه كنيم همواره بارقه اي، جرقه اي يا اثر و گوشه چشمي از اين شرارت رو مي تونيم پيدا كنيم. انگار اين جزئي از وجود آدميزاده، و بدون اين خاصيت ديگه آدم، آدم نيست.
و وقتي كه ناگهان با اين درون روبرو ميشيم و اون رو به چشم مي بينيم و حس مي كنيم، چه لحظه ي عظيميه !
اتفاقي كه در قلب تاريكي مي افته و مارلو با اين جنبه از وجود خودش در شخص ديگه اي روبرو ميشه و در اون لحظه س كه به قول خودش با دیدن تاریکی به روشنايي ميرسه ...
«به قدر کافی تیره هم بود-و ترحم انگیز- به هیچ رو غیرعادی نبود- چندان هم روشن نبود. و با اینهمه انگار نوعی نور تابانید.»
كتاب فوق العاده اي بود، و البته خوندنش هم سخت ...
با ترديد (به خاطر سخت خونده شدن) ... توصيه مي كنم : "قلب تاريكي" جوزف كنراد

Sunday, April 22, 2007

سخني در باب معماري


معماري ، شما و من : زيگفريد گيديون
Sigfried Giedion : Architecture, You and Me

من اين كتاب را چند روز پيش خواندم، گرچه تمام مطالب مطرح شده را دريافت نكردم، كه نمي دانم مشكل از ترجمه سخت كتاب بود يا فهم ناقص من يا احتمالا هر دو، با اينحال خواندن آن برايم جذاب بود و در خلال خواندن كتاب مفاهيم، ايده ها و تصاويري بر من روشن شد كه خود به قدر كافي ارزش وقت گذاشتني اينچنين را داشت، در جاهايي نيز ايده و هدفي از معماري و هنر بروز ميداد تا شايد فانوس كوچكي باشد براي من بيخبر از همه جا ... بهر حال مثل برخي كتاب هاي ديگر باعث افزايش علاقه من به معماري شد ...

"معماري را نمي توان به ساختمانهايي كه بر پا شده اند محدود ساخت. معماري جزئي از زندگي، و معماري جزئي از هنر است. به عنوان جزئي از زندگي بيش از هر فرم ديگر هنر بستگي به اراده ي مردم و تمايلي دارد كه آنها براي ديدن يا نديدن ظهور يك طرح ابراز مي دارند. در معماري، معيار ارزشهاي مشتري، چون معيارهاي سازنده مهم است.اگر در زماني كه پارتنون، پانتئون، كارتر و سن پيتر ساخته شدند، سليقه ي كساني كه دستور ساختمان بناهاي عمومي را صادر ميكردند چون امروز ضعيف و پست بود، هرگز هيچ يك از اين ساختمان ها صورت تحقق به خود نميگرفت. آنها، هريك از آنها، آزمايشهاي جسورانه اي هستند."