Wednesday, June 13, 2007

فاطمه زن بود


این نوشته روی بیلبورد توجهم رو جلب کرد،

امام خمینی درباره فاطمه زهرا گفته اند : زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود...

برداشت اول : فاطمه تمام کمالات نبی رو داشت اما حیف که زن بود وگرنه می تونست نبی بشه.

... پس با اینحساب زن بودن نقصی به حساب میاد که مجوز نبوت رو ازش میگیره.

برداشت دوم : فاطمه به اندازه نبی کمالات و خصوصیات داشت و می تونست نبی بشه گرچه نشد. پس یک زن می تونه به چنین مقامی برسه که از همه (و حتی مردان) برتر باشه که فقط به خود اون زن بستگی داره، یعنی اگر بتونه برسه حق اون مقام رو داره و اگر هم نرسید که خب حقش نبوده، یعنی به شایستگی اون زن بستگی داره نه به جنسش.

... تناقض، چون ما معمولا عرفا و شرعا زنان رو چندان بااهمیت و محق مقام به حساب نمیاریم مثلا خیلی از مسئولیت ها و مقامات رو به زن نمیدیم و کاری هم به خود فرد نداریم بلکه میگیم کلا یک زن نمیتونه به این مقام برسه ... چنین چیزی با این برداشت از این جمله به تناقض میرسه.

برداشت سوم : این سخن تعریف و تمجید و تعارفی بیش نیست.

برداشت چهارم : ؟

Monday, June 11, 2007

چشم


چشم – ولاديمير ناباكوف

اخطار ... با خواندن این نوشته کوتاه شاید که معمای داستان آشكار گردد !!

در چشم، تلاشي براي شناخت شخصيت و وجود يك فرد براساس و پايه نظر ديگران و اطرافيان صورت مي گيرد. شناخت عادي و خودآگاهي به كنار گذاشته مي شود يا در مقام مقايسه با شناخت بيروني ديگران از فرد قرار مي گيرد و در اين بين با قطعات پاره پاره و گوناگوني از شخصيت روبرو مي شويم. من وجود ندارد و هرچه هست بازتابي از نگاه ديگران به من و وجود من است.
و اين روند تا جايي ادامه پيدا مي كند كه ديگر فرد و رفتار فرد به عنوان يك شخص از اهميت ساقط مي شود، به ديگراني كه به زودي از دنيا خواهند رفت متكي مي شود و در انتها به عنوان يك هويت مستقل، عاري از مفهوم مي شود.


توصيه مي شود : "چشم" ولاديمير ناباكوف

Wednesday, June 06, 2007

مزه خوشبختی

The Siesta by Vincent van Gogh


پژواک درباره خوشبختی متنی نوشته بود که میخوام چیزی دربارش بگم ..


میخوام یه تغییر کوچیک تو اون نظریه بدم .. به نظرم خوشبختی ميتونه چيزی باشه برای يه لحظه .. و تو اون لحظه اس که می تونی بفهمی واقعا خوشبختی يا نه ! حتی اگه بعدها بهش فکر کنی و بگی مسخره بوده يا کوچيک يا بی اهميت .. اما همون لحظه اس که تعيين می کنه که خوشبخت بودی. احساسی که تو اون لحظه داشتی ... و مجموعه ای از همين لحظات هستن که خوشبختی رو تاييد می کنن و اينجور نيست که بايد در آخرين لحظه زندگی به تمام لحظات قبل برگردی و چک کنی که آيا خوشبخت بودی يا نه ! شايد وقتی که پیر شدی از نظرت ایستادن منتظر یه نفر و از دست دادن یه فیلم مهم ارزشش رو نداشته باشه، اما فقط تو همون لحظه ای که اونجا ایستادی می تونی داشتن خوشبختی رو تاييد کنی نه چندين سال بعدش ... مثلا من الان دارم به چند تا از آهنگ های فیلم های WKW گوش میدم.. و من میگم که الان این لحظه برای من یه جور خوشبختیه :)



Saturday, June 02, 2007

دیگه چه خبر



کسی میدونه که تازگی تو این میدون ها چه خبر شده ؟ این عکس میدون انقلابه. دارن چیکار می کنن ؟؟


پ.ن. یه چیزی .. مهسا میگه که ما آدما نئوکورتکس داریم. چه خوب ... امیدوارم ازش خوب استفاده کنیم :)

معماری معاصر ژاپن


معماری معاصر ژاپن

10 تا 24 خرداد 1386

نگارخانه تهران - خیابان قدس - ضلع شرقی دانشگاه تهران