
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سر گران کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد
my handwritings
■ کیک، از عکس تا واقعیت !
چند روز قبل از مغازه یک کیک که گویا تازه داره تولید میشه رو خریدم، عکس خیلی قشنگ و خوشمزه ای داشت ! البته از قبل میدونستم که چیزی که توش پیدا کنم با این عکس فرق می کنه ولی امیدوار بودم که حداقل تولید کننده ش کمی سعی در جهت مشابهت بین عکس و کیک به خرج داده باشه که ناامید شدم ! حالا این عکس و اینم خود کیک !
لازم به ذکره که اون نقطه قرمز رنگ یک سوراخه که حدود نیم سانت تا داخل کیک ادامه داره و بس ! همین !
حالا خودتون بگین، این کجا و آن کجا ؟!
■ حل مشکلات مردم، در تختخواب
امروز آقای نقویان تو تلویزیون یه چیزی تو این مایه ها می گفت که «یک جوانی که کنار خیابون به یه دختری متلک میگه بزنی زیر گوشش درست نمیشه باید براش زن بگیری. پول صندوق ذخیره ارزی رو می خوایم چیکار. باهاش باید برای جوونا زن بگیریم...»
چند تا نکته میشه گرفت ...
یک: ایشون فکر می کنن مشکل مردم فقط تو خواب شبونه و زیر لحافه و اگه این مورد حل بشه دیگه کسی مشکلی نداره و مملکت میشه گلستان ! اصولا تنها مشکل ما ایرونیا تنهایی خوابیدن تو تختوابه و اگه اینو حل کنیم دیگه نه مشکل معیشتی داریم نه مالی نه سیاسی نه هسته ای نه مشکل قطعی گاز و برق نه بنزین نه تهدیدات بین المللی و نه در آینده نسل های بعد مشکلی خواهند داشت. اونا هم اگه نفتی برای فروش نداشتن و پول این صندوق هم نبود میتونن هزینه ازدواج رو کمتر کنن و یا حتی مجانی زن بگیرن و تمام مشکلاتشون رو اینجوری حل کنن !
دو: لابد بعد از اینکه طرف زن گرفت پول خرج و مخارج زندگیش رو هم از این ذخیره ارزی باید داد.
سه: صندوق ذخیره ارزی تنها بدرد وام ازدواج میخوره !
چهار: اگه یه مردی که زن و بچه داشت به یه زنی متلک بگه یا دچار مشکل دیگه ای توی زندگیش بشه باید براش باز هم زن گرفت تا مشکلات جدیدش رو با اون زن حل کنه !
پنج : لابد شاه هم که مراکز فساد راه انداخته بود فقط قصدش این بود که مشکل مردم رو حل کنه و چون به هزینه های زندگی مشترک هم فکر می کرد تصمیم گرفت که این مشکل رو بدون این جور خرج و مخارج حل کنه ! ...
شش : ......
جای دیگه هم چنین چیزی گفتن که «باید با قرآن زندگی کرد.» و دلیل آوردن که «تا شقایق هست زندگی باید کرد، این برگ های قرآن برگ های شقایقن !»
تفسیر جدید ایشون از اشعار سهراب سپهری ! پس اینکه سهراب می گفت تا شقایق هست زندگی باید کرد همین قرآن رو می گفته بنده خدا ! گرچه نگفته با شقایق زندگی باید کرد ! جالب هم اینجاست که برای بروز کردن و آپ تو دیت بودن از مولوی و سهراب (و لابد به زودی از فروغ و شاملو و هدایت و...) هم شعر و نقل قول میارن تا نشونه ای از فرهنگ و ادب و طبع شعرشون باشه و جذابیت سخنانشون بیشتر بشه ! حالا بماند که در زمان مقتضی همین شعرا میتونن کافر و ملحد و مطرب و بی دین شمرده بشن !
■ متخصصین 5 ساله ایرانی
چند روز قبل احمدی نژاد بعد از گزارش آژانس با نجف زاده مصاحیه کرد. تو این مصاحبه اشاره کرد که یک بچه 5 ساله ایرونی با کامپیوتر خونه ش میتونه مدارکی رو که آمریکا علیه ایران ارائه کرده جعل کنه و تازه بهتر از اونا هم میتونه !
البته من نباید تعجب میکردم چون وقتی نیروگاه ها و مراکز تحقیقاتی هسته ای کشور در دست جوونای 25 ساله باشه حتما یه بچه 5 ساله میتونه این کارا رو هم بکنه.
جای دیگه هم آقای احمدی نژاد اشاره جالبی داشتن به اینکه ما تا حالا با آژانش همکاری کردیم و هیچ کمکی از اونا دریافت نکردیم در حالیکه باید به ما بعنوان یه عضو کمک میرسوندن... اینکه عضو آژانس باشیم و تنها در برابر آن پاسخگو باشیم آیا هیچ احمقی این کار را می کند ؟ !!!
حالا نکته اینجاست که این حماقت از نظر ایشون دقیقا تا چه شعاعی مسولان رو در بر میگیره ؟!
در جاهایی هم کار بجایی می رسید که نجف زاده با پرسیدن سوال سعی می کرد حرفشو قطع کنه تا جلوی سوتی های بیشتر ایشون رو بگیره !
نکته فرعی که اینجا برای من جای سوال داره اینه که آقای احمدی نژاد در مجلس به سوالات نماینده مردم جواب نمیده ولی با یه خبرنگار مصاحبه می کنه ! البته بماند که سوال پرسیدن و نپرسیدن این نجف زاده هم بدرد کسی جز خودش و احمدی نژاد نمیخوره و البته با اون اخبار کاملا یکطرفه به نفع این دولت هم الکی نیست که احمدی نژاد با اون حسابی مصاحبه میکنه !
■ داستان دنباله دار جشن هسته ای
این قضیه جشن هسته ای هم واسه خودش داستانی داره ها ! چند ساله که آقای احمدی نژاد از هسته ای شدن و پیروزی بزرگ مردم خبر میده و اعلام جشن هسته ای هم در پی سخنان ایشون داده میشه و هر بار با اتفاقی تازه دوباره این جشن و پیروزی تکرار میشه ! من که نمی فهمم بالاخره در چه تاریخی ما پیروز شدیم و این همه جشن پشت سر هم جریانش چیه ! بالاخره اگه اون بار اول که جشن گرفتن و کیک خوردن درست بوده پس این بار دیگه چه جشنیه که تلویزیون میگه مردم جشن هسته ای گرفتن و آهنگ های غرور آفرین پخش می کنه و نشون میده چند تا موتورسوار چراغشون رو روشن کردن و یه نفر هم کنار خیابون یه سینی پر از حلوا یا نمیدونم شیرینی دستش گرفته که کسی هم نمیخوره !
تازه از کجا معلوم، شاید چند ماه دیگه دوباره اعلام پیروزی و جشن هسته ای کنن. ولی آدم که تو یه صحنه نبرد 6 بار پیروز نمیشه که ! اگه یه بار پیروز شده دیگه شده !
البته توجیح حداد عادل هم جالب بود که گفت یه بار پیروزی برای تولید هسته ای یه بار برای پیروزی حقانیت ما و یه بار هم برای پیروزی منطق ما ! البته این رشته سر دراز دارد .... و داستان ادامه دارد !
■ دیکتاتوری، راه حل تمام مشکلات
چند روز قبل در یک برنامه تلویزیونی دکتر حسین کچوئیان در ضمن صحبتاشون به این نکته اشاره کردن که در صورتیکه مردم در کار مجلس و حکومت دخالت نکنند آنها قدرتمند میشوند و می توانند فساد و مشکلات را از بین ببرند. برای نمونه هم کشور آمریکا را مثال زدند !
حالا اینکه آمریکا از کی تا حالا الگوی ما شده رو کاری ندارم ! اما اینکه این نتیجه گیری رو چطور ایشون گرفتن نمیدونم ! انگار دیگه مردم رو رسما باید از حکومت جدا کرد تا نتونن باعث ضعف و سستی اون بشن ! پس گویا تمام دیکتاتوری ها که مسلما از نقطه ضعف حضور مردم به دور بودن، حکومت های خالی از فساد و ایده آلی بودن ! لابد قدرت همتراز با نابودی فساد و از بین رفتن مشکلاته. لابد حضور مردم مترادف با ضعف و رواج فساد و افزایش مشکلاته. لابد مردم یه طرف هستن و حکومت و حاکمان هم یه طرف و این ایده آل یک مملکته !
و البته حتما بهتره که مردم کاری به کار سیاست و دولت و حکومت و مملکت نداشته باشن و فقط وقتایی که لازمه بیان رأیشون رو بدن و برن ! و موقع هایی که احتیاج هست بریزن تو خیابون و جملاتی که لازمه گفته بشه رو بگن و برن خونه شون و دیگه کاری به کار بقیه ش نداشته باشن.
مدتي بود كه كتاب علمي-تخيلي نخونده بودم و اين يكي حسابي چسبيد. مثل خيلي از كتاباي علمي-تخيلي ديگه منو با خودش به يه دنياي ديگه برد و به كل حواس و ذهن منو به خودش جلب كرد. از خوندنش چند وقتیه که گذشته و فرصت نشد دربارش چیزی بنویسم. حالا اینایی رو که نوشتم نمیدونم چقدر از کتاب یا چقدر از ذهنیات و توهمات خودم راجع به کتاب توش هست !
انسان مقدس : همون قدر كه بعضي از آدما از آدم مصنوعي ها متنفر بودن، بعضي از آدم مصنوعي ها و شايد حتي همه اونا عاشق انسان ها بودن و شايد حسرت اونا رو ميخوردن ، البته به موقع و به راحتي آدم هم مي كشتن اما تمام سعي و تلاش و هدفشون اين بود كه تا مي تونن به آدم ها شبيه تر بشن، تو شكل و قيافه و ظاهر كه خيلي وقت بود مثل اونا بودن، اما در روحيه و احساس و نوع زندگي و برخورد ها و احساسات نسبت به همنوع مي خواستن خودشون رو به انسان برسونن، و از چيزهاي مربوط به زندگي آدما شگفت زده و ذوق زده ميشدن و مي خواستن بتونن مثل يه آدم تجربه كنن.
با تمام هوش و سطح آگاهي و حتي بروز احساسات هنوز چيزي از آدما كم داشتن كه مي خواستن بدست بيارنش.
از اين نظر انسان در مقام تقدس و تقدير قرار ميگيره.
هويت : آدم تو اون زمان با اون سطح پيشرفت كه مي تونست احساسات خودش رو با دستگاه و طبق برنامه ريزي تغيير بده، حتي نميتونست مطمئن بشه كه واقعا يه انسانه يا يه آدم مصنوعي. به خاطر حافظه مصنوعي كه روي آدم مصنوعي ميشد كار گذاشت، آدم مصنوعي مي تونست مطمئن بشه كه يه آدمه. تا اينكه يكي بياد و خلافش رو ثابت كنه.
فكر كنين دارين زندگيتون رو مي كنين و يه روز صبح يكي بياد و با دلايل غير قابل رد به شما ثابت كنه كه آدم نيستيد. چطور ميشه با اين فكر زندگي كرد... اينكه آدم حتي نتونه به هويت خودش اطمينان داشته باشه.
اميد : پيشرفت علم توليد جنس تقلبي رو با مشخصات اصل آنچنان ممكن كدده كه تشخيص اصل از تقلبي دشوار و يا شايد در بعضي موارد غير ممكن ميشه، از حيوانات گرفته تا انسان ها.
اما هنوز چيزي هست، چیزی که انسان ها با اون درگیرن و آدم مصنوعی ها درکش نمی کنن. نوعی نیروی مافوق طبیعی. همدلی و مرسریزم.
آیین مرسریزم که شاید به نوعی جایگزین دین شده، البته تا حد زیادی مشخصات برخی آیین ها رو داره. چیزی که من از این مرسر به ذهنم رسید این بود که به آدم ها امید به زندگی و تلاش برای رسیدن به هدف رو با وجود مشکلات و حتی احتمال غیر ممکن بودن هدف پیشنهاد می کنه.
مرسر که مثل افسانه سیزیف از یه سربالایی بالا میره و انگار محکوم به انجام این عمل تا ابده، هر بار که بالا میره باز باید پایین بیاد و دوباره سربالایی رو بالا بره و این اعتقاد رو بیان می کنه که ما محکوم به زندگی در این دنیا هستیم با اینکه هیچ پایان خوشی در کار نیست اما باید به وظیفه عمل کرد، امید داشت و این رنج رو تحمل کرد.
چیزی که آدم مصنوعی ها نمیتونن بهش برسن، امید. همونجور که یه آدم مصنوعی وقتی می بینه راه فراری نیست مکانیزم های مکانیکی بدنش شروع به تحلیل رفتن و تسلیم شدن می کنه و به وضوح تسلیم و ناامیدی بهش رو میاره، چیزی که برای انسان رخ نمیده و اون در بدترین شرایط هم همیشه امیدی داره.
همین امید و الهامات مافوق طبیعی هستن که در انتها یک انسان رو بر یک آدم مصنوعی پیروز و برتر می کنن.
توصیه می شود: « آيا آدم مصنوعي ها خواب گوسفند برقي مي بينند ؟» فیلیپ کی. دیک
سوالات کنکور کارشناسی ارشد مجموعه معماری سال 1387 (اسفند 86)
زبان عمومی و تخصصی 1..30
دروس فنی ساختمان 31..60 دروس تاریخ و مبانی نظری 61..90
درک عمومی معماری 91..110 درک عمومی معماری منظر 111..130
صفحه اول (1 تا 15) صفحه دوم (16 تا 25) صفحه سوم (26 تا 41)
صفحه چهارم (42 تا 52) صفحه پنجم (53 تا 60) صفحه ششم (61 تا 75)
صفحه هفتم (76 تا 90) صفحه هشتم (91 تا 100) صفحه نهم (101 تا 107)
صفحه دهم (108 تا 122) صفحه یازدهم (123 تا 130)
■
اسلامیت نظام بیش از جمهوریت آن در خطر است
رأی به حامیان دولت
یا من یا هیچکس/ کارتونی از جمال رحمتی
چترهای استصواب/ کارتونی از هادی حیدری
رد صلاحیت های شورای نگهبان؛ بازگشت به سیبری
وقتی نوهی امام در کشور صلاحیتش احراز نمیشود...
خاتمي : رد صلاحیتها فاجعه بود
جریان سازی با محوریت احمدی نژاد
یک مقایسه خیالی
60كرسي رقابتي از 290 كرسي براي اصلاح طلبان باقي مانده است
چارهای اساسی بیندیشیم
موسوی لاری :اصلاح طلبان فقط در يك چهارم حوزه هاي انتخابيه امكان رقابت دارند
اعتماد ملي در 60 درصد كرسيها امكان رقابت ندارد
هشدار آیت الله بیات درباره رد صلاحیت ها
هنوز انتخابات رقابتي نيست
مجید انصاری، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، در جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه امیركبیر ردصلاحیت جلودارزاده را یادآور شد و گفت: جلودارزاده چهار دوره نماینده مجلس بوده و سال گذشته نیز در انتخابات میاندورهای صلاحیت او تایید شده است. این سوال مطرح است كه از سال گذشته تا امسال چه اتفاقی رخ داده كه جلودارزاده را به علت عدم التزام به اسلام ردصلاحیت میكنند.
تایید صلاحیت برای مجلس خبرگان رهبری ، رد صلاحیت برای مجلس شورای اسلامی!
نمکدان شکستن تا کجا؟
■
از جمله حقوق بزرگ مردم حق انتخاب كردن و حق انتخاب شدن است. بنابراين هر تفسيري از قانون اساسي و هر قانون و اقدامي مغاير ان حق اساسي و مسلم فاقد اعتبار است و اين امري است كه قانون اساسي ما به صراحت در اصل نهم خود بر آن تاييد نموده است آنجا كه مي گويد «هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور، آزادي هاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند.» ... و يا در اصل پنجاه و ششم از فصل پنجم حق حاكميت ملت تصريح شده است كه «حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. هيچ كس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد ...»
فرازي از سخنان امام(ره) بعد از تشكيل مجلس سوم .. دو نظر هم هست و بايد هم باشد. اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد آن (ملت) ناقص است. اگر در مجلسي اختلاف سليقه نباشد اين مجلس ناقص است...
در مجلس پنجم صلاحيت 310 نفر از داوطلباني كه در انتخابات گذشته تاييد شده بودند، رد شد. حتي 110 نفر از آنان داوطلباني بودند كه در مجلس چهارم كه صلاحيت ها براساس نظارت استصوابي مورد رسيدگي قرار گرفته بود تاييد شده بودند. همچنين در همين دوره صلاحيت تعداد قابل توجهي از داوطلباني كه در مجلس چهارم رد شده بودند تاييد گرديد! ... با كمال تاسف و تعجب موردي مشاهده شد كه صلاحيت داوطلبي در انتخابات ميان دوره اي مجلس سوم تاييد شد، اما در مجلس چهارم رد شد. مجددا صلاحيت وي در مجلس پنجم تاييد، اما در مان دوره اي مجلس پنجم رد شد ؟!
... نمايندگان كليميان در دوره چهارم براساس نظارت استصوابي تاييد، اما در دوره پنجم رد شدند.
روزنامه اعتماد ملی
■
التزام به قانون اساسي چگونه قابل احراز است ؟ ... مگر قانون اساسي نعوذ با... فرستاده خداوند متعال است كه انتقاد به آن يك عمل ناپسند و اتهام شناخته مي شود ؟! اين قانون بشري در اصول خودش تصريح كرده كه قابل بازنگري و اصلاح است پس چطور عده اي را به عنوان نداشتن التزام به قانون اساسي رد صلاحيت مي كنند ؟
چرا ما مسولان بايد حسن شهرت نامزد ها را احراز كنيم ؟ اين مردم هستند كه بايد راي بدهند و احراز كنند كه چه شخصي حسن شهرت دارد و چه فردي ندارد... بسيار تاسف آور است كه ماموري به در منزل نامزد ها مراجعه مي كند يا از همسايگان او مي پرسد كه آقاي فلاني آدم خوبي است ؟ چه لباسي مي پوشد يا همسرش چه حجابي دارد و سوالاتي با اين مضمون... اين نحوه احراز صلاحيت چه مستدلاتي دارد ؟ تكليف اراده شهروندان در آن چه مي شود ؟
روزنامه اعتماد ملی
■
اصلا مگر حسن شهرت همين نيست كه فرد در ميان مردم چگونه شناخته شده است ؟ خب اگر همين است و اگر قرار است همين مردم راي بدهند پس ديگر چرا از قبل اين وظيفه و انتخاب از دوش مردم برداشته مي شود و بجاي آنان تشخيص حسن يا سوء شهرت مي دهيم ؟
اگر از قبل به جاي مردم حسن شهرت را تاييد كنيم و اگر از قبل طرز تفكر داوطلبين را كه مردم هم به قدر كافي آگاهي دارند مبناي انتخاب خود قرار بدهيم، پس در فرآيند راي گيري مردم بر چه مبناي ديگري بايد و قرار است كه راي دهند ؟ ديگر مگر چيزي به جز قد و رنگ مو و چشم و نوع و جنس لباس و ميزان پهناي دهان در هنگام لبخند زدن و يا صداي گرم داوطلب، چيز ديگري به عنوان معيار باقي مي ماند ؟؟!!
وقتی به داوطلبی می گویند که شما برای نمایندگی مجلس حائز تمام شرایط هستید و می توانید نماینده شوید و خودتان نیز تمایل دارید که نماینده شوید ولی چون در بین مردم شهرت خوبی ندارید و مردم به شما رای نمی دهند ما به شما اجازه نمی دهیم تا نامزد شوید و در انتخابات مردم به شما رای دهند تا ببینید که مردم به شما رای می دهند یا نه !!! این جریان حسن شهرت هم یه همچین چیزیه انگار ! یعنی مشکلی به لحاظ التزام به قانون و مدرک تحصیلی و دیگر مسائل نیست و برای داشتن سوء پیشینه از همسایه و مردم سوال می کنند تا ببینن داوطلب چه شهرتی داره !
نکته جالب دیگه هم اینه که همین باعث میشه که یه داوطلب تو یه استان صلاحیتش تایید بشه و تو یه استان دیگه تایید نشه !! یعنی اعلام کردن که نامزدهایی که تایید صلاحیت شدن مهلت دارن تا حوزه انتخابیه شون رو عوض کنن اما در حوزه انتخابیه جدید دوباره صلاحیتشون بررسی میشه ! حالا مدرک و التزام به قانون و پیشینه کیفری که از یه استان به استان دیگه فرق نمی کنه ! می مونه مقبولیت عمومی ! پس قبل از اینکه تو انتخابات و به دست مردم میزان مقبولیت فرد سنجیده بشه، این فرآیند با نتیجه گیری توسط خودشون انجام میشه و بعد اجازه شرکت در انتخابات داده میشه !
«معاون پارلمانی وزارت كشور در اینباره توضیح داد حوزههای انتخابیه پس از درخواست كتبی داوطلبین مبنی بر تغییر حوزه، موظفند درخواست داوطلب را به حوزه مقصد ارسال كنند و هیئتهای اجرایی دو روز فرصت دارند مجدداً مدارك داوطلب را مورد بررسی قرارداده و صلاحیت آنان را تایید كنند و هیئتهای اجرایی پس از تایید یا رد صلاحیت موظفند نتیجه را به هیئتهای نظارت ارجاع داده و آنها نیز موظفند ظرف مدت ۲ روز صلاحیت كسی كه می خواهد حوزه انتخابیهاش را تغییر دهد بررسی كند. كه البته در صورت داشتن صلاحیت داوطلب میتواند در زمان قانونی، كار تبلیغات خود را آغاز كند و در صورتی كه صلاحیت داوطلب رد شد میتواند به حوزه انتخابیهای كه ابتدا در آنجا ثبت نام كرده بازگردد.»
این فیلم جدید تیم برتون و جانی دپ رو به شدت دلم می خواد ببینم ! "سویینی تاد"
به نظر که خیلی جالب میاد اونم این که تیم برتون که انیمیشن های موزیکالی مثل The Nightmare Before Christmas و Corpse Bride رو ساخته حالا یه فیلم سینمایی موزیکال ساخته تازه با بازی جانی دپ ! گریم فوق العاده ای هم داره تو این فیلم ! تازه تو این فیلم آلن ریکمن هم بازی می کنه که از اونم خوشم میاد.
اینی هم که این بالاست یه نقاشی از جانی دپ در همین نقشه که من کشیدم، واسه همین زیاد خوب نیست ! ;)
من درباره سریال چهل سرباز اشتباه کردم چون خیلی بیشتر از چیزی که فکر می کردم سریال مسخره ایه !
تازه دیشب جنبه های جدیدی از سریال برای من روشن شد ! اینکه دیگه امام علی و زندگی فردوسی و داستان های رستم سریال رو راضی نمی کنه و برای همین به سراغ سلطان محمود غزنوی و ایران معاصر و وقایع دیگه تاریخ هم میره. اصلا این آش شله قلمکار معلوم نیست قصد داره به کجا برسه و موضوعش چیه ولی هرچی که هست مسلما موضوعش نه به رستم و نه به فردوسی ارتباطی نداره، بلکه داره از اعتبار اینا سوء استفاده می کنه. داستان از مرگ فردوسی می گذره و رستم رو سر قبر فردوسی نشون میده که با دختر فردوسی صحبت می کنه ! یا دوباره برمیگرده عقب و در وسط صحرا و بیابان، که معلوم نیست اصلا کجا هست، رستم به همراه اسفندیار و بقیه رفقا (!) در حال گشت و گذار با مالک اشتر و یارانش برخورد می کنه و به مالک اشاره می کنه و میگه «رستمی دیگر» !! و با هم کلی سلام و احوالپرسی و خوش و بش می کنن و مالک به رستم میگه سلام بر پهلوان ایران زمین ! (اوه چه حماسی !) و رستم در جواب میگه سلام بر سردار مولایم علی ! سلام بر سردار پاکی ها !!! (اینا رو نمیدونم از کجا آوردن ؟ رستم و فردوسی بدون صاحب موندن و دستشون از این دنیا کوتاهه که آقای نوری زاد حرف توی دهن اونا میذاره و از اونا به عنوان عروسک خیمه شب بازی سوء استفاده می کنه)
اینا هم کافی نیست و میره سراغ حمله غزنوی به ایران که هیچ ارتباطی با قبلی ها نداره و روایت موازی نشون میده ! خوش و بش مالک و رستم در موازات با حمله غزنوی ها به ایران !
بعد جهش می کنه به ایران معاصر و یه سری هجویات پخش می کنه. اینجاست که شروع می کنه به نیش و کنایه های سیاسی زدن و... حتی در این اجرای ساده آنچنان ضعیف و بی تعهد عمل می کنه که آدم فکر می کنه از نگرانی پول حلقه های فیلم اصلا هیچ جا کات نکرده و هر چی ایراد و اشتباه در کار بازیگران هست باز هم قطع نمی کنه، مثلا در جشن عروسی که مربوط به زمان ایران معاصره و خیلی سعی شده تا سوررئالیستی و فانتزی در بیاد، پنج نفر هستن که با لباس های مشابه و کلاه حالت جاسوسان رو دارن که قرار بوده تمام حرکات این پنج تا همزمان و یک شکل باشه ولی در پنج شش باری که اونها رو نشون میده هیچ دفعه موفق به این کار نمیشن و همش دارن سوتی میدن ولی انگار کارگردان هیچ بار کات نداده و همون برداشت اول رو برای پخش فرستاده !
از پرت و پلاهای مکانی زمانی هم که نمیشه گذشت، احتمالا به زودی در این سریال شاهد لیلی و مجنون، ایلیاد و اودیسه، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فتحعلی شاه، هری پاتر و محفل ققنوس، شمس و مولانا ، فتح بهشت آمریکا، اساطیر یونان باستان، سیندرلا، مهابهاراتا، سامورایی ها، .... ارشمیدس و زندگی مایا ها خواهیم بود !!
اگه دیدین رستم و مالک اشتر به همراه بر و بچ تو کافی شاپ نشستن تعجب نکنین ... راستی فکر می کنین رستم سان شاین بخوره و مالک اشتر میلک شیک، یا برعکس ؟!
نوری زاد جایی درباره سریالش گفته « میدانم برخی مخاطبان از آشفتگی مجموعه چهل سرباز رنج بردند یا ارتباطشان را با آن قطع کردند، اما در سینما و تلویزیون ما کمتر سعی کردهایم سواد بصری مخاطب را بیشتر کنیم تا از دیدن کار متفاوت لذت ببرد.» !!!!!!
بابا ایول ! با این سریال یعنی داری سواد بصری مخاطب رو افزایش میدی ؟ همون بهتر که بشینیم چارخونه ببینیم !
هفته قبل 5شنبه صبح یک برنامه از کانال 3 تلویزیون نشون میداد به اسم «تا چشمه رضوان» با موضوع عقل و عقلانیت در اسلام ... که مجری و تحلیلگر برنامه (دکتر بانکی) و سخنران (حجت الاسلام نقویان) در جمع جوانان زیادی از پسر و دختر درباره عقل زن این حرفا رو زدن :
نقویان درباره اینکه چرا زنان نمی تونن قضاوت کنن و قاضی بشن گفت که اسلام علاوه بر دو شرط توانایی و علاقه که در اروپا هم هست شرط سومی قرار داده به اسم وظیفه ! و این مورد رو به این شباهت داد که مردها میتونن بعد از ازدواج باز هم دنبال هوسرانی هاشون برن و به زنشون خیانت کنن اما این شرط وظیفه باعث میشه که مردها با اینکه علاقه دارن و توانایی هم دارن دنبال این جور کارا نرن ! *
من که نمی فهمم این توجیه چه ارتباطی با قاضی شدن زن ها داره! لابد تا مرد روی زمین هست، زن این «وظیفه» رو داره که به شوهرش برسه و قضاوت رو به دست همون مرد ها بسپره !
* « حالا بماند که با این لایحه حمایت از خانواده رسما این شرط به اصطلاح «وظیفه» رو از روی دوش آقایون برمیدارن تا بتونن راحت به دو شرط اول بپردازن ! »
بعد هم مجری برنامه (بانکی) برای اینکه صحبت های ایشون رو بیشتر توضیح بده (که البته توضیحش هیچ ربطی به وظیفه و حرفای نقویان نداشت)، درباره اینکه اسلام میگه زن ها ناقص العقل هستن دادِ سخن داد و این جور توجیه کرد که ناقص العقل بودن به این معنی نیست که زن ها عقل کم دارن بلکه به این معنیه که نمی تونن از اون عقلی که دارن استفاده کنن و به احساس خودشون تکیه می کنن و در اینجا نقص داشتن به معنی کم بهره بردنه، نه به معنی کمبود داشتن !
بعد هم گفت اسلام فقط هشدار داده که «زن ها این مشکل رو دارن که عقلشون ناقصه» همون جور که هشدار داده تمام انسان ها حریص هستن و حرص دارن و این فقط در حد نصیحت و هشداره و همین !
در این بین که این حرفا رو میزد تا جاییکه تونست به اینکه زن ها از عقلشون کم استفاده می کنن اشاره و تاکید کرد (که همراه با تصاویر خنده و نیش های باز بعضی از پسران حاضر در جلسه بود). یه جایی هم گفت البته زن ها باید تلاش کنن تا بتونن بدون اینکه از عواطف و احساسات خودشون کم کنن از عقلشون بیشتر و بهتر استفاده کنن ! برای مثال هم گفت که حضرت زهرا همین نمونه اس که از همه پیامبرها بیشتر عقل داشت و ازش استفاده می کرد ! و از این جور حرفا …
درباره این حرفای مسخره ای که این دو نفر ایراد فرمودند من لازم میدونم به 4 نکته اشاره کنم.
نکته اول : در باب حرفهای نقویان که قاضی شدن زن ها رو با ازدواج مجدد مردها مقایسه کرده بود، اولا بگم که مردها همین الان هم به راحتی میتونن با هر کسی که میخوان ارتباط داشته باشن (مخفیانه مثلا) و به علاقه و تواناییشون بپردازن ! و مقایسه این مورد مخفی با نمونه آشکار قاضی شدن بی ربطه، دوم اینکه طبق اسلام و قانون برای پیچوندن این وظیفه (شرط سوم!) موارد کاملا قانونی و مجاز ذکر شده که به مردها اجازه ازدواج مجدد و صیغه به میزان کافی داده شده ! اما برای قاضی شدن زن ها هم آیا قانونی وضع شده ؟ پس فقط این زنان هستن که موظف به رعایت اون شرط سوم هستن و مرد ها چندان نگرانی بابت اون شرط ندارن ! پس باز هم این مقایسه و توجیه ایشون بی ارتباط و غلط و مغرضانه است.
نکته دوم : درباره اینکه مجری برنامه ناقص العقل بودن زن ها رو به مفهوم كم بهره بردن از عقل تفسير كرد بايد بگم اين سخن يك لفاظي و بازي با كلمات بيشتر نيست. وگرنه معلومه كه همه انسان ها در كاسه سرشون يه چيزي به اسم مغز دارن و كسي هم نميگه كه براي يه انسان كه خنگ تره اين مغز نصف وزن مغزهاي ديگه رو داره و مغز انيشتين 2.5 برابر وزن مغز انسان هاي ديگه اس ! خنگ بودن و بي شعور بودن در اينه كه از اون عقلي كه داريم چطور استفاده مي كنيم، حالا اگه كنترل استفاده ش دست خودمون نباشه كه ميريم تيمارستان اگر هم باشه و خودمون نخوايم تا ازش استفاده كنيم ميشيم همون آدمايي كه بهشون ميگن ابله و كودن و احمق و خنگ ! حالا اين آقا كدوم يكي از اينا رو ميخواسته به زن ها نسبت بده نميدونم. اينو مي دونم كه اينكه بگيم عقل زن ها كمه، يا بگيم كم نيست بلكه نميتونن از اون عقلشون استفاده كنن در هر دو مورد توهين مستقيم به شعور زن هاست.
اصلا اين زشته كه بگيم زن ها در كاسه سرشون مشكلي نيست و همون عقل و مغز مرد ها رو دارن اما طبيعتا نميتونن از اين امكان فيزيكي و انساني خودشون و از اين نعمت خدادادي درست استفاده كنن !
اين آقاي مجري براي تكميل سخنان گهربار خودشون به اين هم اشاره كردن كه اسلام گفته از زن ها تبعيت نكنين و در كارهايي كه بايد در اون تصميمات عقلي گرفته بشه زن ها رو جلو نندازين !
با اين حساب حرف اين آقا كه ميگه ناقص العقل بودن زن ها يعني بهره نبردن از عقل و شعورشون با اينكه بگيم كمبود عقلي دارن و كم عقلن هيچ فرقي نداره، چون وقتي در فرهنگ عامه هم به كسي ميگن كم عقل و خنگ يا بي شعور، به اين معني نيست كه وزن مغزش كمتر از ميزان عادي و تعريف شده س يا اينكه قسمتي از مغزش رو بريدن و انداختن دور !! بلكه به همين معني حرف ايشونه، كه طرف از استعداد مغزي خودش درست استفاده نكرده !
بنابراين ايشون با بازي با الفاظ و كلمات دارن سعي مي كنن يه مفهوم توهين آميز رو با رنگ و لعاب و نقل و عسل، شيرين و موجه نشون يدن بدون اينكه اصل مفهوم تغييري كرده باشه يا به چيز ديگه اي اشاره كنه.
نكته سوم : و اينكه اسلام فقط درباره زن ها هشدار داده (مثل حرص) به وضوح ادعاي كذبيه، چون اولا ايني كه اسلام گفته «انسان ها حريص هستن» منجر به وضع هيچ قانوني نشده و تنها به عنوان يه خصلت بهش اشاره شده و در مقابل درباره مساله زن ها چندين و چند قانون و منع و محدوديت مطرح شده، و همين كه زن ها نميتونن قاضي بشن يا گفته شده كه نبايد در تصميمات عقلاني الگوي مردها باشن نشون ميده تنها هشدار نيست و دستوراتي هم صادر شده، دوم اينكه حرص مساله ايه كه به تمام انسانها نسبت داده شده و به جمع خاصي محدود نشده و از پيش گروهي رو واجد اون ندونسته بلكه گفته همه ممكنه چنين ويژگي زشتي داشته باشن، اما درباره زن ها واضحه كه تمام زنها رو در بر ميگيره و يك مساله اخلاقي و شخصيتي نیست (كه ممكنه كسي داشته باشه يا نه) بلكه از قبل مشخص شده كه تمام زن ها اين مشكل رو دارن و آقايون اين مشكل رو ندارن، پس اين تشابه هم داراي ايراده و بنابراين شايسته قياس نيست.
نكته چهارم : اينجا به دو مورد اشاره مي كنم، يكي اينكه ايشون گفتن زن ها بايد تلاش كنن تا از عقلشون بهتر و بيشتر استفاده كنن. بر فرض كه زنها اينكارو كردن (!!) كسي از كجا ميتونه بفهمه كه اين اتفاق افتاده و يا چطور ميشه ثابت و اندازه گيريش كرد ؟ *
و آيا منظور ايشون فقط اين بود كه خانم ها فعلا سرشون گرم باشه و دلشون خوش، ولي در انتها براي آقايون فرقي نمي كنه كه اونا چقدر از عقلشون استفاده كنن چون باز هم فرض بر اينه كه نتونستن خوب و كامل از عهده اين كار بر بيان و باز هم همون محدوديت ها وجود خواهد داشت !
* «اگر فرض كنيم كه ميشه با روشي چنين كاري كرد، پس از اين روش و آزمون ميشه بر اي سنجش ميزان بهره وري تمام انسانها از عقلشون كمك گرفت و ديگه لازم نيست زنها و مردها رو جدا كنيم. بلكه با اين دستگاه سنجش ميشه سواي از جنسيت بگيم كدوم نفر از عقلش درست استفاده مي كنه يا نمي كنه. (كه مسلما چنين چيزي در اختيار نداريم وگرنه كه ديگه اين همه بحث لازم نبود !)»
مورد دوم هم اشاره ايه كه به حضرت زهرا مي كنن و ايشون رو نمونه اي از يك زن كامل كه از عقل خودشون بهترين استفاده رو كرده ميدونن.
(از قبل بگم كه اصلا قصد ندارم هيچگونه توهيني كنم و از حرفهاي من نبايد تفسيري بشه كه توهيني نسبت به ايشون استنتاج بشه. لازم ميدونم كه از قبل بگم فقط ميخوام روشن كنم كه معني حرفهايي كه ايشون در اين باره زدن به كجا ختم ميشه، اميدوارم براي كسي سوءتفاهمي پيش نياد.)
خب .. با صحبت هايي كه اين آقا درباره تمام خانم ها كردن و عقل و شعور اونا رو به طور طبيعي زير سوال بردن، و با توجه به احترامي كه بايد به حضرت زهرا داشت، چاره اي ندارن جز اينكه حضرت زهرا رو از تمام زن هاي دنيا جدا كنن و مستثنا بدونن، مثلا به شكلي اغراق آميز مي تونيم بگيم كه ايشون در تصورشون انسان ها رو به سه دسته تقسيم كردن. مردها، زنها و حضرت زهرا !
در اينصورت هم اينكه حضرت زهرا چه خصلت هايي داشتن ارتباطي با بقيه زن ها پيدا نمي كنه چون ايشون از اول هم اين رو بديهي در نظر گرفتن كه هيچ زني حضرت زهرا نميشه، و بنابراين هرچي ميخوان درباره «تمام» زن ها ميگن و آخرش هم ميگن به غير از حضرت زهرا !
اگر هم كسي مخالفت كنه و بگه «نه، حضرت زهرا يك زن بود كه تونست به اين توانايي در استفاده از عقلش برسه و بقيه زن ها هم بالقوه ميتونن»، اونوقته كه به مورد اول اين قسمت برميگرديم و اين سوال كه چطور ميشه صحت و كذب اينكه زني به اين توانايي رسيده رو اثبات كرد و اينكه آيا شرايط به گونه اي هست كه زني به اين توانايي برسه و از قيد اين محدوديت ها (كه با توجه به عقل ناقصش تنظيم شده) خلاص بشه ؟ يا اينكه ما اين وضعيت رو مثل يه فرض تخيلي كه هيچوقت رخ نميده مي بينيم و براي همين هيچ قانوني براي دادن چنين اختياراتي و حذف محدوديت ها براي چنين زني در نظر نمي گيريم ؟ به نظر اينطور ميرسه كه از ابتدا فرض را بر اين گرفته اند كه زنان نميتونن بر اين مشكل ناقص بودن عقل خود فائق بشن و احتياجي به فكر كردن درباره دادن اختيارات به زنان نيست !
و در چنين تفكري بالاخره با تمام اين سخنان زيبا، اين راي قطعي (و از پيش اثبات فرض شده) مجددا صادر ميشود كه «زنان طبيعتا و مسلما ناقص العقل هستند» !
پ.ن. در نقد حرف هاي اين آقايون هيچ جا نخواستم از اين بديهيات استفاده كنم كه در تاريخ گذشته و معاصر زنان سرنوشت ساز زيادي چه در عرصه هاي علمي و فرهنگي و چه سياسي و انقلابي و اجتماعي داشتيم و داريم كه نشون ميده اين اشتباهه كه به اين وهم گرفتار بشيم كه زنان هميشه مطيع محض احساسات و عواطفشون هستن و از عقل كم بهره !
مطلب دیگری درباره سخنان دیگری از حجت الاسلام نقویان (زن روزهای ابری)
دوشنبه 15 آوریل
من در همه ی ساعات عمرم زندگی نمی کنم. من در طول یک روز تمام، زنده نیستم. این چه معنایی می تواند داشته باشد ؟ ما به ساعات عمر خود می گوییم یک زندگی، اما این «یک» در لایه بیرونی به هم پیوسته و در لایه درونی از هم گسسته، سوراخ، پاره پاره، شکافته و سر تا بن زهوار در رفته است.
تصویری از من کنار رادیاتور "کریستین بوبن"
تا حالا هيچ وقت با نوشته ها عشق بازي كردي ؟
اينكه با شهوت بشيني پاي كاغذ، و قلم رو با خماري بدست بگيري و گرماي خودت رو به اون منتقل كني ...
تمام وجودت رو بيرون بريزي و از حركت دست ها و انگشتان به وجد بياي ...
قلم رو به آرومي روي پوست كاغذ بكشي و با حركات نرم اون رو نوازش كني ...
انگار بخواي از انرژي درونت به پوست سفيد و شفاف كاغذ بدمي ...
چند شب قبل یک فیلم از سینما یک پخش شد به اسم «مرگ یک رئیس جمهور»
البته این فیلم خیالی بود اما اشاراتی که به نحوه برخورد ها و قانون میشد و چیزهایی که در اخبار صدا و سیما نیز قبلا دیده بودم تخیلی نبودند، همان هایی که منبع مقایسه های من در این پست است.
یکی از مسائلی که در این فیلم و در نقد آن مورد توجه قرار گرفت، موضوع «پیش جرم» بود، یعنی احتمال اقدام عملی توسط فردی در حالیکه آن عمل هنوز انجام نگرفته.
البته به این موضوع با دید مخالف و نقد نگریسته شد، اما باید بدانیم و به خاطر داشته باشیم که در کشور خود ما ایران این مساله به شکل کاملا جدی وجود دارد و البته از این معنای ظاهری صرف پا را فراتر می گذارد تا جاییکه به افرادی تهمت هایی زده می شود که هیچ سنخیتی با جنس و نوع عمل و طرز تفکر افراد ندارد و البته مسلم است که هدف برطرف کردن نگرانی بروز چنین جرمی نیست ! بلکه اعمال فشار و تحت کنترل گرفتن مخالفین و مردم است تا جاییکه در حد و اندازه های قانونی و حقوق مسلم مدنی خود نیز اعتراضی نکنند.
برای مثال این موضوع به برخورد با تجمع زنان که برای اعتراض به نادیده گرفته شدن حقوق اجتماعی و جنسی خود بود می توان اشاره کرد که به مسخره ترین شکلی از آن به براندازی نظام تعبیر کردند تا با این بهانه بی ربط آشکار مجوز مقابله با اینان را برای خود صادر کنند. از این دست نمونه ها کم نیست.
در صحنه ای از فیلم به این نکته اشاره می شود که مردم حق تظاهرات دارند (تظاهرات مردم آمریکا به کرات در صدا و سیما نیز پخش شده) اما نزدیک شدن بیش از حد به رئیس جمهور به لحاظ امنیتی صحیح نیست و اینکه برای مخالفین دولت و تظاهر کنندگان «مجوز» تظاهرات و حضور تا فاصله مشخصی از مراسم داده شده بود. البته فیلم تخیلی است، اما در فیلم های اخباری از تلویزیون صدا و سیما به دفعات شاهد این هستیم که مردم آمریکا به راحتی و با آزادی به تظاهرات علیه دولت و مخالفت با سیاست های آن می پردازند. چیزی که در ایران وجود ندارد و مسئولین و رسانه هایی به دروغ از آن به رضایت مردم تعبیر می کنند که در واقع اصلا چنین مجوزی به این تجمعات و تظاهرات (که با قانون اساسی ایران نیز مغایرتی ندارد بلکه تایید نیز شده است) داده نمی شود.
هرگونه اعتراض و تظاهرات و اعلام مخالفت به سرعت توسط نیروهای امنیتی به نام براندازی نظام یا مبارزه با مقدسات و قوانین الهی یا حتی مبارزه با خود خدا تغییر نام داده می شود و این حق مسلم و کاملا قانونی از مردم گرفته می شود و در عوض صحبت از آزادی و رضایت مردمی به سادگی ورد زبان مسئولان است که بعضی نیز با روی زیاد از مردم می خواهند که آزادانه از دولت و مسئولین و سیاست ها انتقاد کنند ! صحبت بیشتر در این باره از فرط وضوح به نظرم لازم نیست.
مساله دیگری که در فیلم دیده شد، ادعای این موضوع بود که فردی در تظاهرات بدلیل اطلاع داشتن از اخبار محرمانه برنامه رئیس جمهور دستگیر شد اما چون دلیل کافی وجود نداشت به سرعت آزاد شد ! نمیدانم واقعا اینگونه است یا نه، اما فقط در مقام مقایسه توجه میدهم که این را مقایسه کنید با دستگیر شدگان در ایران که در مواردی حتی دلیل ظاهری و جزئی نیز از علت بازداشت وجود ندارد و مثلا تعدادی از اعتراض کنندگان به نادیده گرفته شدن حقوق زنان در تجمع مذکور ماه ها در بازداشت به سر می بردند، بدون اینکه لازم باشد ادله کافی ارائه شود، تازه این به غیر از بازداشت هایی است که کسی از محل و چگونگی نگهداری بازداشت شدگان تا مدت ها باخبر نمی شود و حتی گاهی مسئولین از بازداشت این افراد اظهار بی اطلاعی نیز می کنند !
من بالاخره فهمیدم این آزادی 360 درجه ای که احمدی نژاد قولش رو داده بود چیه !
اگه تونستین و وقت کردین (و احیانا راحتون دادن) بیاین دانشگاه شریف، تا با دوربین های جدید امنیتی که تو محوطه دانشگاه نصب شده آشنا بشین .... با قابلیت گردش و دید360 درجه !