Wednesday, April 11, 2007

از 15 تا 600


1) آدم یه جا از رافت و عفو اسلامی و ایرانی میشنوه و جای دیگه میبینه که چطوری با ملت رفتار میشه! از بازداشت کسانی که رفتن برای احقاق حق خودشون امضاء جمع کنن میشنوم و از طرف دیگه میبینم که در یک مراسم مجلل متجاوزین به خاک ایران برای رفتن به کشور خودشون بدرقه میشن.. اینور برای آزادی چند فعال سیاسی این همه ضمانت خواسته میشه و اونور سربازان انگلیسی سوغات بدست راهی خونه میشن ! اینور از اجتماع زنان با چماق و اسپری پذیرایی میشه و اونور از 15 سرباز با چای شیرین و کت و شلوار نو پذیرایی میشه ! اینور وضعیت زندان های ما معلوم نیست و اونطرف بگو بخند هست و میز پینگ پنگ ! اینور بی محاکمه و قبل از عمل، اتهام اقدام بر علیه امنیت ملی زده میشه و اونور پس از عمل و حتی بی محاکمه مجرمان به حکم عفو مفتخر میشن ! اینور کسانی بازداشت میشن که روزی برای انقلاب مبارزه کرده بودن (یادش بخیر !) و اونور کسانی آزاد میشن که.... و البته همه این ها نشان اقتدار ماست. حضور رئیس جمهور و وزیران برای بدرقه سربازان انگلیسی و شادی و خوشحالی بدون شک از اقتدار ما حکایت میکنه، و دستگیری و بازداشت مردم و دانشجویان هم حتما اقتدار ما رو نشون میده، پس زنده باد اقتدار دولتی و حکومتی. زنده باد اقتدار هیئت بلندپایه دولتی در بدرقه سربازان بلندپایه انگلیسی. زنده باد اقتدار در سرکوب کردن اجتماع زنان و دانشجویان. شکی نیست که دانشجو تنها همان است که در مقابل سفارت انگلیس شعار بدهد و حلقه هسته ای تشکیل دهد و زن هم همان است که در خانه بنشیند و پستان در دهان کودکش بگذارد و بقیه اش هیچ نیست الا تصورات یک ذهن بیمار !

2) خبر دیشب خیلی باحال بود. بچه ها و دانش آموزان وظیفه دارند در خانه به والدین خود درباره سلامت اجتماعی و رانندگی تذکر دهند و به گفته یکی از بچه ها حتی این وظیفه را نیز دارند که در انجام فرایض دینی و مثلا خواندن نماز به والدین خود متذکر شوند ! نمیدونم چرا یاد کتاب 1984 افتادم که کودکان رفتار غیرهمگون والدین خود را گزارش می دادند و والدین خود را دستگیر می کردند. البته این کجا و آن کجا ! اما وقتی هنوز در این مملکت نمیشود درست و حسابی از حقوق کودکان در خانه و خانواده دفاع کرد و فرزندان هیچ پناهگاه امنی برای شکایت از والدین خود در حمایت از خود ندارند، این خبر تذکر بچه ها درباره رانندگی و سلامت و نماز به والدین، به نظرم خیلی مسخره و خنده دار رسید ! در جایی که زن نتونه به هوو گرفتن شوهر خود و چنین مسائلی اعتراض کنه، چگونه فرزند قراره والدین رو از انجام دیگر تخلفات باز داره ؟!

3) دیشب داشت یه فیلم مزخرف نشون میداد. هرچقدر سعی کردم تماشا کنمش و حداقل برای فحش دادن و مسخره کردن و ایراد گرفتن به دیدنش ادامه بدم نتونستم و بعد از پنج دقیقه تلویزیون رو خاموش کردم. نمیدونم اصلا تهیه کننده و کارگردان چطور روشون شده اینو بسازن و تلویزیون هم که قربونش برم دیگه ما رو عادت داده به دیدن این چرندیات.. برای حرف زدن بیشتر از این فیلم باید کفاره بدم !

4) پریشب شبکه تهران مسعود ده نمکی رو آورده بود تو یه برنامه شبانه زنده، من فیلم اخراجی ها رو ندیدم ترجیح هم میدم تو سینما نبینمش. میخوام از این گفتگوی جالب تلویزیونی نکاتی رو ذکر کنم (البته بگم که کاملا خالی از لطفه !)
از یه چیزهایی میگذرم، مثلا اینکه مجری اول برنامه گفت میگن آقای ده نمکی خیلی تنده و زود عصبانی میشه، ده نمکی هم لطف فرمود و گفت من فقط در برابر قدرتمندان عصبانی میشم و می ایستم و مقابله می کنم !! اما با ضعیف ها کاری ندارم و خلاصه اینکه هم باحالم هم حضرت علی هستم هم آخر لوت و بامرام و اینا هستم ! آخر برنامه هم مجری گفت که آقای ده نمکی اصلا هم تند نیست و خیلی خوبه و ماهه و اینکه از امشب دیگه جزو طرفداران فیلم اخراجی ها شده !! و لابد عاشق و شیفته مسعود ده نمکی !!
مجری برنامه گفت ده نمکی تازه از مسکو اومده که اکران فیلمش در اونجا بوده و اظهار تعجب کرد که کارگردان یک فیلم دنبال کار اکران و نمایش فیلمشه و گفت تا حالا ندیده یک کارگردان دنبال چنین کاری باشه و این کار تهیه کننده س. ده نمکی هم در ادامه فرمود که همه این فیلم رو از خودشون میدونن و حتی بازیگر ها هم برای نمایش فیلم به شهر ها میرن و کنار مردم میشینن !! احتمالا مجری خیلی کور بوده که تا حالا ندیده کارگردان های این مملکت برای نمایش و اکران فیلمشون چقدر جون می کنن و اینکه حضور بازیگر ها و کارگردان ها در نمایش فیلم اتفاق نادر و کمیاب و بی مانندی نیست. فقط این مسعود ده نمکیه که اینکارو می کنه ؟؟ بابا ایول !!
بعد آقای ده نمکی لطف فرمود و گفت که سفیر ایران در مسکو گفته از قبل از انقلاب تابحال ندیده که این همه ایرانی تو مسکو یه جا جمع بشن (!!!!) که برای دیدن فیلم ده نمکی اومدن ! من نمیدونم این چه سفیریه که سی سال تو روسیه بوده و کاملا هم این سی سال رو یادشه !! تازه این فیلم اخراجی ها رو غیر از ایرانی ها چه کسی قرار بوده و میتونسته ببینه مگه ؟!
یه قسمت از فیلم رو نشون دادن، اکبر عبدی با لهجه ترکی در جواب سوالی درباره نماز جمعه میگه ترافیک بود و ساعت سه بعد از ظهر رسیدیم نماز جمعه بسته بود گفتن برین شنبه بیاین !! هه هه هه !!! خندیدیم ! جای جوک ترکی وسط فیلم دفاع مقدس خالی بود که حالا دیگه خالی نیست ! عجیبه که یه کاریکاتور تو یه روزنامه میره و همه داد و بیداد راه میندازن و فریاد تحریک قومی سر میدن اما اگه تو فیلم آقای ده نمکی یه جوک ترکی گفته بشه و همه هم تو صحنه کر و کر و بلند بلند به قیافه جدی اکبر عبدی قهقهه سر بدن، تو تلویزیون هم نشون داده میشه و همه مون خوشحال و خندانیم. و این میشه یه فیلم با مضمون دفاع مقدس با زبان طنز !!
و مزخرفترین قسمت هم جایی بود که به سبک برنامه صندلی داغ مهمان برنامه یاد خاطراتی میافته (اینجا خاطرات دفاع مقدس) و در غم اون اشک هایش سرازیر میشه ! آقای ده نمکی یه خورده درباره جبهه حرف میزنه و یهو حالت غم و غصه ایشون رو در بر میگیره و دست روی صورت میذاره و ما باید این حرکت رو به معنی غم و اندوه فراوان و گریه و اشک و آه و این جور چیزا تعبیر میکردیم، گویا !!
بلافاصله مجری اعلام میکنه که آهنگی رو آماده پخش کردن که آقای ده نمکی بشنوه و نظرش رو بده (یه آهنگ خوراک این صحنه!) و بدون بردن نام آهنگساز، آهنگ از کرخه تا راین رو پخش کردن (البته نه اون ورژنی که حسابی غمناکه) ولی بهر حال ما باید زوم روی صورت آقای ده نمکی رو تحمل کنیم که مثلا ناراحت تشریف دارن و از زیر انگشت هایی که روی صورت گرفتن چشم هاشون (که مثل کویر خشکه !) رو اینور و اونور می چرخونن مثل یه بازیگر ناشی که منتظر دستور کارگردان و عوامل پشت صحنه س ! البته غیر از چشم در هیچ جای دیگه ی چهره ایشون هم هیچ اثری از هیچ غصه ای ندیدم ! و بلافاصله بعد از پایان آهنگ هم به ادامه دفاع از فیلم خودش پرداخت (که لابد بخاطر مطالعات روانشناختی ما باید تحت تاثیر این جو غمناک حق رو به ایشون داده باشیم).. عیب نداره البته، تقصیر ایشون که نیست، احتمالا قبلا باهاش هماهنگ نکرده بودن که چطوری باید ناراحت بشه و غصه روزهای جنگ رو بخوره !
آخر هم که کلی شکایت از قصه همیگشی قاچاق (!!!) فیلم کرد و اینکه طبق معمول دست هایی در کاره که فیلمش نتونه به میزان افسانه ای (!!) فروش فیلم در ایران برسه. از اینکه دست هایی در کاره میگذرم چون از وقتی که خودم رو شناختم یادم میاد که همیشه تو این مملکت دست هایی تو کار همه چیز بوده !! فقط نمیدونم این دست ها کجان (؟) که اولین فیلم ایشون راحت تو جشنواره شرکت میکنه و فیلم کارگردانی با جوایز بین المللی هنوز نمیتونه مجوز حضور در جشنواره رو بگیره و بعد اخراجی ها یه ماه بعد از جشنواره در بهترین زمان در عید اکران میشه، با کلی حواشی و تبلیغات تلویزیونی و حتی حضور در تلویزیون و مصاحبه و فرصت دفاع از فیلم در هنگام اکران و اونم توی تلویزیون با این همه مخاطب (که واسه کمتر کسی این شانس پیش میاد). نمیدونم یه کارگردان دیگه از این بیشتر چی ممکنه بخواد ؟ تازه باز خوبه مثل فیلم مارمولک جلوی اکرانش گرفته نشد (!!!) و البته حالا دیگه کپی هر فیلم در پیتی هم همه جا پیدا میشه چه برسه به فیلم ایشون که قراره فروش اساطیری داشته باشه ! به قول خودش هالیوود اومده 300 ساخته من هم 600 ساختم ! نمیدونم چی میشه از این حرف برداشت کرد، لابد خواسته بگه من دوبل ایران رو ضایع کردم !!

2 comments:

Unknown said...

درباره اولی و دومی نمی تونم نظر بدم ولی درباره سومی این یه فیلم دیجتال تلویزیونیه که باید مخاطب عام داشته باشه یعنی از دیدگاه تهیه کننده و مدیر شبکه یه فیلم مزخرف مثل این فیلم.درباره چهارمی نه حرفای دهنمکی مهمه نه رشیدپور خونه خودت رو کثیف نکن.اگر هم تاحالا اخراجی ها رو ندیدی خودت رو به زحمت ننداز چون دفاع مقدس فیلم فارسی کم داشت که براش ساختن

ehsan said...

گندم با پروفایلی که باز نمیشه چرا کامنت میدی ؟
آره راست میگی نباید خون خودمو کثیف کنم ولی خب دیگه آدم هم ظرفیتی داره دیگه :)